نوعی از صنوبر. قمل قریش. (یادداشت مؤلف). صنوبرالصغار. (یادداشت دیگر). به یونانی حب صنوبر صغار است، و آس بستانی را نیز نامند و غلط کرده صاحب تحفه که نبک آس نوشته. (مخزن الادویه)
نوعی از صنوبر. قمل قریش. (یادداشت مؤلف). صنوبرالصغار. (یادداشت دیگر). به یونانی حب صنوبر صغار است، و آس بستانی را نیز نامند و غلط کرده صاحب تحفه که نبک آس نوشته. (مخزن الادویه)
ایطاء، درعلم عروض بازگردانیدن قافیتی است دوبار و آن دو نوعست: جلی و خفی، ایطاء جلی چنانکه بوسلیک گفته است: در این زمانه بتی نیست از تو نیکوتر نه بر تو بر شمنی از رهیت مشفق تر، و دقیقی گفته: چگونه بلایی که پیوند تو نجویی بدست و بجویی بتر شبی پیش کردم چگونه شبی همی از شب داج تاریک تر درنگی که گفتم که پروین همی نخواهد شد از تارکم راست تر، و ایطاء جلی از عیوب فاحش است در شعر الاکه قصیده دراز باشد چنانکه از بیست و سی بیت که در اشعار پارسی حد قصیده است بقول بعضی درگذرد، یا قصیده را دو مطلع باشد پس شاید که یک قافیت در مطلع دوم بازگرداند و تکرار قافیۀ عروض را از مطالع ایطاء نشمارند، و اما ایطاء خفی آن است که بعضی از حروف در قصیده ای مکرر گرداند بر وجهی که میان هر دو فرقی توان نهاد چنانکه آب و گلاب و سازگار و کامگار و شاخسار و کوهسار و آبدار و پایدار و از آن خفی تر چنانکه رنجور و مزدور و دانا و گویا و مرزبان و پاسبان، (از المعجم فی معاییر اشعارالعجم صص 214- 217)، مکرر کردن قافیه، (غیاث اللغات) (آنندراج) : نثرش بری ز لغو و خطش از خطا و سهو نظمش ز حشو و سهو و زایطاء و شایگان، سوزنی، بازگو از سر اگرچه قافیت ایطا شود میر عالم زین دین زیبا ولی النعمتی، سوزنی، فکانما هذا الزمان قصیده اضطرّ قائلها الی الایطاء، ابوالعلاء معری، دادن و گزاردن حق کسی بتمام، (غیاث)، بتمام گذاردن حق کسی را، (منتهی الارب)، تمام دادن حق، (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج)، پرداختن حق کسی را، (از ناظم الاطباء) : و به ایفای نذور و نوافل قیام کرد، (سندبادنامه ص 279)، بر امید کف چون دریای تو در وظیفه دادن و ایفای تو، مولوی، ای فقیران را عشیره و والدین در خراج و خرج و در ایفاء دین، مولوی، ، برآمدن بر چیزی، (منتهی الارب)، مشرف شدن بر چیزی، (آنندراج)، برآمدن و مشرف شدن بر آن چیز، (ناظم الاطباء)، بر بالا شدن، (تاج المصادر بیهقی)، آمدن برقوم، (منتهی الارب) (آنندراج)، آمدن آن قوم را، (ناظم الاطباء)، تمام کردن، (آنندراج)
ایطاء، درعلم عروض بازگردانیدن قافیتی است دوبار و آن دو نوعست: جلی و خفی، ایطاء جلی چنانکه بوسلیک گفته است: در این زمانه بتی نیست از تو نیکوتر نه بر تو بر شمنی از رهیت مشفق تر، و دقیقی گفته: چگونه بلایی که پیوند تو نجویی بدست و بجویی بتر شبی پیش کردم چگونه شبی همی از شب داج تاریک تر درنگی که گفتم که پروین همی نخواهد شد از تارکم راست تر، و ایطاء جلی از عیوب فاحش است در شعر الاکه قصیده دراز باشد چنانکه از بیست و سی بیت که در اشعار پارسی حد قصیده است بقول بعضی درگذرد، یا قصیده را دو مطلع باشد پس شاید که یک قافیت در مطلع دوم بازگرداند و تکرار قافیۀ عروض را از مطالع ایطاء نشمارند، و اما ایطاء خفی آن است که بعضی از حروف در قصیده ای مکرر گرداند بر وجهی که میان هر دو فرقی توان نهاد چنانکه آب و گلاب و سازگار و کامگار و شاخسار و کوهسار و آبدار و پایدار و از آن خفی تر چنانکه رنجور و مزدور و دانا و گویا و مرزبان و پاسبان، (از المعجم فی معاییر اشعارالعجم صص 214- 217)، مکرر کردن قافیه، (غیاث اللغات) (آنندراج) : نثرش بری ز لغو و خطش از خطا و سهو نظمش ز حشو و سهو و زایطاء و شایگان، سوزنی، بازگو از سر اگرچه قافیت ایطا شود میر عالم زین دین زیبا ولی النعمتی، سوزنی، فکانما هذا الزمان قصیده اُضطُرّ قائلها الی الایطاء، ابوالعلاء معری، دادن و گزاردن حق کسی بتمام، (غیاث)، بتمام گذاردن حق کسی را، (منتهی الارب)، تمام دادن حق، (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج)، پرداختن حق کسی را، (از ناظم الاطباء) : و به ایفای نذور و نوافل قیام کرد، (سندبادنامه ص 279)، بر امید کف چون دریای تو در وظیفه دادن و ایفای تو، مولوی، ای فقیران را عشیره و والدین در خراج و خرج و در ایفاء دین، مولوی، ، برآمدن بر چیزی، (منتهی الارب)، مشرف شدن بر چیزی، (آنندراج)، برآمدن و مشرف شدن بر آن چیز، (ناظم الاطباء)، بر بالا شدن، (تاج المصادر بیهقی)، آمدن برقوم، (منتهی الارب) (آنندراج)، آمدن آن قوم را، (ناظم الاطباء)، تمام کردن، (آنندراج)
ایتا، نام یکی از حروف یونانی است، (یادداشت بخط مؤلف)، سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن، (منتهی الارب) (آنندراج)، بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را، (ناظم الاطباء)، شتافتن، (از منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی)، بلند گردیدن، (منتهی الارب) (آنندراج)، بلند شدن چیزی، (از ناظم الاطباء)، وفد فرستادن، (تاج المصادر بیهقی)، برسولی فرستادن نزد کسی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، فرستادن، روانه کردن، مراسله، (فرهنگ فارسی معین)
ایتا، نام یکی از حروف یونانی است، (یادداشت بخط مؤلف)، سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن، (منتهی الارب) (آنندراج)، بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را، (ناظم الاطباء)، شتافتن، (از منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی)، بلند گردیدن، (منتهی الارب) (آنندراج)، بلند شدن چیزی، (از ناظم الاطباء)، وفد فرستادن، (تاج المصادر بیهقی)، برسولی فرستادن نزد کسی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، فرستادن، روانه کردن، مراسله، (فرهنگ فارسی معین)
این واژه در فرهنگ معین آمده و از آن روی که کجایی بودن آن آشکار نگردیده ناگزیر باید آن را چنین نوشت: فیتل از گیاهان و شاید فیظل گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایااست و گلهایش بشکل گل حویج است و در سراسر مناطق معتدل افریقا و اروپا و آسیا می روید و در طب عوام به عنوان مدر و مقوی مصرف می شود
این واژه در فرهنگ معین آمده و از آن روی که کجایی بودن آن آشکار نگردیده ناگزیر باید آن را چنین نوشت: فیتل از گیاهان و شاید فیظل گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایااست و گلهایش بشکل گل حویج است و در سراسر مناطق معتدل افریقا و اروپا و آسیا می روید و در طب عوام به عنوان مدر و مقوی مصرف می شود