ایطاء، درعلم عروض بازگردانیدن قافیتی است دوبار و آن دو نوعست: جلی و خفی، ایطاء جلی چنانکه بوسلیک گفته است: در این زمانه بتی نیست از تو نیکوتر نه بر تو بر شمنی از رهیت مشفق تر، و دقیقی گفته: چگونه بلایی که پیوند تو نجویی بدست و بجویی بتر شبی پیش کردم چگونه شبی همی از شب داج تاریک تر درنگی که گفتم که پروین همی نخواهد شد از تارکم راست تر، و ایطاء جلی از عیوب فاحش است در شعر الاکه قصیده دراز باشد چنانکه از بیست و سی بیت که در اشعار پارسی حد قصیده است بقول بعضی درگذرد، یا قصیده را دو مطلع باشد پس شاید که یک قافیت در مطلع دوم بازگرداند و تکرار قافیۀ عروض را از مطالع ایطاء نشمارند، و اما ایطاء خفی آن است که بعضی از حروف در قصیده ای مکرر گرداند بر وجهی که میان هر دو فرقی توان نهاد چنانکه آب و گلاب و سازگار و کامگار و شاخسار و کوهسار و آبدار و پایدار و از آن خفی تر چنانکه رنجور و مزدور و دانا و گویا و مرزبان و پاسبان، (از المعجم فی معاییر اشعارالعجم صص 214- 217)، مکرر کردن قافیه، (غیاث اللغات) (آنندراج) : نثرش بری ز لغو و خطش از خطا و سهو نظمش ز حشو و سهو و زایطاء و شایگان، سوزنی، بازگو از سر اگرچه قافیت ایطا شود میر عالم زین دین زیبا ولی النعمتی، سوزنی، فکانما هذا الزمان قصیده اضطرّ قائلها الی الایطاء، ابوالعلاء معری، دادن و گزاردن حق کسی بتمام، (غیاث)، بتمام گذاردن حق کسی را، (منتهی الارب)، تمام دادن حق، (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج)، پرداختن حق کسی را، (از ناظم الاطباء) : و به ایفای نذور و نوافل قیام کرد، (سندبادنامه ص 279)، بر امید کف چون دریای تو در وظیفه دادن و ایفای تو، مولوی، ای فقیران را عشیره و والدین در خراج و خرج و در ایفاء دین، مولوی، ، برآمدن بر چیزی، (منتهی الارب)، مشرف شدن بر چیزی، (آنندراج)، برآمدن و مشرف شدن بر آن چیز، (ناظم الاطباء)، بر بالا شدن، (تاج المصادر بیهقی)، آمدن برقوم، (منتهی الارب) (آنندراج)، آمدن آن قوم را، (ناظم الاطباء)، تمام کردن، (آنندراج)