جدول جو
جدول جو

معنی فیضان - جستجوی لغت در جدول جو

فیضان
فراوان شدن آب و روان گشتن آن، فروریختن آب از ظرفی یا از جایی از کثرت آن، لبریز شدن
تصویری از فیضان
تصویر فیضان
فرهنگ فارسی عمید
فیضان
شارش، لبریزی ریخته شدن آب از بسیاری لبریز شدن، ریزش آب، یزش فیض
تصویری از فیضان
تصویر فیضان
فرهنگ لغت هوشیار
فیضان
((فَ یَ))
بسیار شدن آب و سرریز شدن آن، لبریز شدن، ریزش، ریزش آب
تصویری از فیضان
تصویر فیضان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیضان
تصویر بیضان
سپیدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریضان
تصویر ریضان
جمع روضه، روادها مرغزارها بستان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیران
تصویر فیران
جمع فار، موشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فینان
تصویر فینان
گیسوی دراز، مرد دراز موی
فرهنگ لغت هوشیار