- فیضان
- فراوان شدن آب و روان گشتن آن، فروریختن آب از ظرفی یا از جایی از کثرت آن، لبریز شدن
معنی فیضان - جستجوی لغت در جدول جو
- فیضان
- شارش، لبریزی ریخته شدن آب از بسیاری لبریز شدن، ریزش آب، یزش فیض
- فیضان ((فَ یَ))
- بسیار شدن آب و سرریز شدن آن، لبریز شدن، ریزش، ریزش آب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپیدان
جمع روضه، روادها مرغزارها بستان ها
جمع فار، موشان
گیسوی دراز، مرد دراز موی