مخفف فرساینده. (یادداشت به خطمؤلف). این لغت در ترکیب به صورت مزید مؤخر آید. ترکیب ها: - آبله فرسا. آسمان فرسا. بحرفرسا. تن فرسا. توان فرسا. روان فرسا. طاقت فرسا. فلک فرسا. قلم فرسا. گنه فرسا. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
مخفف فرساینده. (یادداشت به خطمؤلف). این لغت در ترکیب به صورت مزید مؤخر آید. ترکیب ها: - آبله فرسا. آسمان فرسا. بحرفرسا. تن فرسا. توان فرسا. روان فرسا. طاقت فرسا. فلک فرسا. قلم فرسا. گنه فرسا. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
ریسنده، (ناظم الاطباء)، نعت فاعلی از ریسیدن به معنی آنکه می ریسد، (از شعوری ج 2 ص 17)، آه کشنده و افسوس خورنده، (ناظم الاطباء)، آنکه از ضعف بسیار لاغر و نزار شود، باریک ریس، (از شعوری ج 2 ص 17)
ریسنده، (ناظم الاطباء)، نعت فاعلی از ریسیدن به معنی آنکه می ریسد، (از شعوری ج 2 ص 17)، آه کشنده و افسوس خورنده، (ناظم الاطباء)، آنکه از ضعف بسیار لاغر و نزار شود، باریک ریس، (از شعوری ج 2 ص 17)
نام نهری از شعب رود خانه پرکل در ایالت پروس شرقی و آن از دریاچۀ ویزاینی واقع در لهستان سرچشمه میگیرد و پس از تشکیل دادن دریاچۀ ویستیتر رو بشمال غربی جریان پیدا کند وپس از طی حدود یکصد هزار گز و اخذ پاره ای از انهار در طرف فوقانی اینستربورگ با نهر رومنیته یکی گردد ورود خانه پرکل را تشکیل دهد، (قاموس الاعلام ترکی)
نام نهری از شعب رود خانه پرکل در ایالت پروس شرقی و آن از دریاچۀ ویزاینی واقع در لهستان سرچشمه میگیرد و پس از تشکیل دادن دریاچۀ ویستیتر رو بشمال غربی جریان پیدا کند وپس از طی حدود یکصد هزار گز و اخذ پاره ای از انهار در طرف فوقانی اینستربورگ با نهر رومنیته یکی گردد ورود خانه پرکل را تشکیل دهد، (قاموس الاعلام ترکی)
نام پیغمبریست از پیغمبران بنی اسرائیل، (برهان)، ظاهراً مراد الیسع، الیشع (عبری، خداوند نجات میدهد یا می بیند) و او شاگرد و جانشین ایلیای نبی بود، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
نام پیغمبریست از پیغمبران بنی اسرائیل، (برهان)، ظاهراً مراد الیسع، الیشع (عبری، خداوند نجات میدهد یا می بیند) و او شاگرد و جانشین ایلیای نبی بود، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
این زمان و این دم و الحال، (برهان)، اکنون، این روز و این ساعت، و این لغت دری است اهل طبرستان و الوار جبال بسیار استعمال کنند، (آنندراج) (انجمن آرا)، اکنون و این روزمرۀ اهل کاشان است، (رشیدی)، گیلکی: ’هاسا’ (اکنون)، (حاشیۀ برهان چ معین)، در لغت محلی شوشتر ایسون بمعنی حالا و این زمان باشد، (لغات محلی شوشتر)، در گلپایگان نیز به معنی حال و اکنون استعمال شود
این زمان و این دم و الحال، (برهان)، اکنون، این روز و این ساعت، و این لغت دری است اهل طبرستان و الوار جبال بسیار استعمال کنند، (آنندراج) (انجمن آرا)، اکنون و این روزمرۀ اهل کاشان است، (رشیدی)، گیلکی: ’هاسا’ (اکنون)، (حاشیۀ برهان چ معین)، در لغت محلی شوشتر ایسون بمعنی حالا و این زمان باشد، (لغات محلی شوشتر)، در گلپایگان نیز به معنی حال و اکنون استعمال شود
در ترکیب به معنی فرساینده آید به معانی ذیل الف - خسته کننده رنج دهنده جانفرسای روانفرسای طاقت فرسای ب - محو کننده نابود کننده، جمع ساینده: فرقد فرسای گردون فرسای
در ترکیب به معنی فرساینده آید به معانی ذیل الف - خسته کننده رنج دهنده جانفرسای روانفرسای طاقت فرسای ب - محو کننده نابود کننده، جمع ساینده: فرقد فرسای گردون فرسای