فیصل. مأخوذ از فیصل عربی است ودر مآخذ لغت عرب استعمال و ضبط آن دیده نشده است. - فیصله دادن، فیصل دادن. حل و فصل کردن. به پایان بردن. به فیصل رسانیدن. - فیصله یافتن، فیصل یافتن. مقابل فیصله دادن. به انجام رسیدن. حل و فصل شدن
فیصل. مأخوذ از فیصل عربی است ودر مآخذ لغت عرب استعمال و ضبط آن دیده نشده است. - فیصله دادن، فیصل دادن. حل و فصل کردن. به پایان بردن. به فیصل رسانیدن. - فیصله یافتن، فیصل یافتن. مقابل فیصله دادن. به انجام رسیدن. حل و فصل شدن