جمع واژۀ فیفاء. (منتهی الارب). بیابانها. (غیاث) : همه شب در سترۀ خوافی ظلمت قطع فیافی آن مسافت میکرد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، مکانهای مستوی و هموار. (فرهنگ فارسی معین)
جَمعِ واژۀ فیفاء. (منتهی الارب). بیابانها. (غیاث) : همه شب در سترۀ خوافی ظلمت قطع فیافی آن مسافت میکرد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، مکانهای مستوی و هموار. (فرهنگ فارسی معین)
از ریشه پارسی پیلبان، پیلدار در لغت فرس آمده: زمینی باشد که اول بار بکارند. ابو شکور گوید: مرین داستان کس نگفت از فیال ابر سیصد و سی و سه بود سال. مرحود دهخدا در مورد معنی فوق نوشته ند: غلط است در شعر (ابو شکور) معنی ابتکارا می دهد کش بگفت از فیال. تیری که پیکان آن دو شاخه باشد
از ریشه پارسی پیلبان، پیلدار در لغت فرس آمده: زمینی باشد که اول بار بکارند. ابو شکور گوید: مرین داستان کس نگفت از فیال ابر سیصد و سی و سه بود سال. مرحود دهخدا در مورد معنی فوق نوشته ند: غلط است در شعر (ابو شکور) معنی ابتکارا می دهد کش بگفت از فیال. تیری که پیکان آن دو شاخه باشد