جدول جو
جدول جو

معنی فیازمان - جستجوی لغت در جدول جو

فیازمان
دهی است از دهستان بالای شهرستان نهاوند که دارای 500 تن سکنه است، آب آن از رود خانه گاماسیاب و محصول عمده اش غله، توتون و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرازمان
تصویر فرازمان
(پسرانه)
حکم و فرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیازیان
تصویر نیازیان
حاجتمندان، کنایه از عاشقان
فرهنگ فارسی عمید
رشتۀ نازکی در درون حباب لامپ که با عبور جریان برق ملتهب می شود و نور تولید می شود
فرهنگ فارسی عمید
(فَ)
حکم و فرمان. (برهان). حکم و فرمان عالی. (آنندراج). برساختۀ دساتیر و تصرفی در لغت ’فرمان’ است. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فرمان شود
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا)
دهی از دهستان باوندبور است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 410 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لِ کُ)
دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان، واقع در سه هزارگزی جنوب باختری لاهیجان. کوهستانی، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 355 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا برنج و زغال. شغل اهالی زراعت و زغال فروشی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(فَرْ)
دهی از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان، واقع در یازده هزارگزی باختر شهر تویسرکان و یک هزارگزی جنوب راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه. ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 1081 تن سکنه. از کرزان رود مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات، قلمستان زیاد، لبنیات، انگور و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. دبستان و هشت باب دکان و مسجد دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در33 هزارگزی جنوب اردبیل و 9 هزارگزی شوسۀ خلخال به اردبیل. کوهستانی معتدل. دارای 59 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازمان
تصویر بازمان
توقف، درنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیلامان
تصویر فیلامان
فرانسوی رشته در چراغ کهربیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هازمان
تصویر هازمان
اجتماع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرزمان
تصویر دیرزمان
بلندمدت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
الخالدة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
Timeless, Timelessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
intemporel, de manière intemporelle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
вічний , позачасово
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
zamansız, zamansızca
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
безвременный , вневременно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
ابدی , بے وقت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
শাশ্বত , কালহীনভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
milele, isiyokuwa na mwisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
永遠の , 時間を超えて
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
영원한 , 영원히
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
ponadczasowy, ponadczasowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
נצחי , נצחית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
शाश्वत , कालातीत रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
abadi, tanpa waktu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
ไม่มีเวลา , อย่างไร้กาลเวลา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
zeitlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
eterno, atemporalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
senza tempo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
eterno, atemporalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
永恒的 , 永恒地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
tijdloos
دیکشنری فارسی به هلندی