- فکه
- هشت ستاره به شکل قدح که پس از سماک رامح قرار دارد، کاسۀ درویشان، سفرۀ درویشان، کاسۀ یتیمان، سفرۀ یتیمان، اکلیل شمالی، قصعهالمساکین
معنی فکه - جستجوی لغت در جدول جو
- فکه
- کاسه درویشان بساک اپاختری از چهره های سپهری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لذت بردن
پگاهانه آنچه در پگاه خورند ناشتاشکن
میوه خوردن، لذت بردن، بهره ور شدن از چیزی، خوش طبعی و مزاح کردن
دورنگار
اندیشه
نیرنگ، دین شناسی
دریدن و پاره کردن، مکه معظمه
دکانچه، سکو، جایی که قدری از زمین هموار را مرتفع سازند و بر آن نشینند
قطره
قطعه
خشم، اندوه زینه جنگ افزار
ترکی زرنگ، شوخ آب اندک که از جای یا چیزی بچکد قطره چک چکله. کوچک خرد حقیر، شوخ مسخره
دایه
خارش
پاره ای از طعام، لقمه
آهنی که بدان مهر بر درهم و دینار زنند و با لفظ خوردن و زدن و نشاندن مستعمل است، آهنی که بدان بر سیم و زر نقش کنند
ترس بیم. شان شوکت، مهابت
سکو، تختگاه، دکان کوچک
شان و شوکت، رفعت، شکوه، فرّ برای مثال کجا رفت آن مردی و گرز تو / به رزم اندرون فره و برز تو (فردوسی - ۵/۳۸۸) ، زیبایی، برازندگی، رونق، پرتو، فروغ
فره ایزدی: در ایران باستان، غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، کیاخره
فره ایزدی: در ایران باستان، غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، کیاخره
فضله، براز، غایط، سرگین
جماعت، طایفه، گروه، دسته
کوچک، خرد، حقیر، شخص لوده و مسخره، آنکه همیشه شوخی و مسخرگی کند و مردم را بخنداند
لقمه، پاره، قطعه، پاره ای از چیزی
تکه تکه: قطعه قطعه، پاره پاره
تکه تکه: قطعه قطعه، پاره پاره
تک، تنها، یگانه، بی همتا، بی نظیر
یکه خوردن: کنایه از تکان خوردن و حیرت کردن
یکه و تنها: تنها، به تنهایی
یکه خوردن: کنایه از تکان خوردن و حیرت کردن
یکه و تنها: تنها، به تنهایی
فراوان، بسیار، افزون، برای مثال گر زان که خدا به من دهد مال فره / بگشایم از این کار فروبسته گره (؟- مجمع الفرس - فره) ، خوب، پسندیده
قطره، آب اندک که از جایی یا چیزی بچکد، کنایه از مقدار کمی از مایع مثلاً یک چکه آب نمانده بود
چکه چکه: قطره قطره
چکه چکه: قطره قطره
موهای مرتب شدۀ جلوی سر، پاپیون، کراوات، یقۀ پیراهن که با دکمه به آن وصل می شده است
فکرت ها، اندیشه ها، جمع واژۀ فکرت
هر بیماری پوستی همراه با خارش مانند جرب
مکۀ معظمه، محل خانۀ کعبه، طواف گاه کعبه
شکوه، بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت