جدول جو
جدول جو

معنی فَرَاغ - جستجوی لغت در جدول جو

فَرَاغ
خلا، پوچی
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراغ
تصویر فراغ
فراغت، آسایش، راحتی، آسودگی، فرصت، امکان
فراغ بال: کنایه از آرامش، آسایش، آسودگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
اسب نیکو و گشاده رفتار، باد سرد تابستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
آسوده شدن و راحت گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
((فَ))
فارغ شدن، دست از کار کشیدن، در فارسی به معنی آسوده شدن، آسایش، آسودگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
((فِ))
ظرف بزرگ، قدح بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراغ
تصویر فراغ
((فُ))
روشنایی، فروغ
فرهنگ فارسی معین
شادابی، شادی، شادمانی، خوشحالی
دیکشنری عربی به فارسی
فسادگری، فساد
دیکشنری عربی به فارسی
فورانی، جوشان
دیکشنری عربی به فارسی
ویرانی، تخریب
دیکشنری عربی به فارسی
بی نظمی، سرریز
دیکشنری عربی به فارسی
برس کشیدن، مسواک زد، زمین را پوشاندن
دیکشنری عربی به فارسی
اجرای قانون کردن، وظیفه، مالیات گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
بارگیری را متوقّف کردن، او تمام کرد
دیکشنری عربی به فارسی
شیفتگی، گرم
دیکشنری عربی به فارسی
جدایی، صفرا، صفات
دیکشنری عربی به فارسی
تصمیم، وضوح
دیکشنری عربی به فارسی
تیزی صدا، فریاد زدن
دیکشنری عربی به فارسی
خیره وار، خالی
دیکشنری عربی به فارسی