جدول جو
جدول جو

معنی فویسقه - جستجوی لغت در جدول جو

فویسقه
(فُ وَ سِ قَ)
موش، به حکم آنکه از سوراخ خود بر مردم خروج کند. (منتهی الارب). موش. فار. فاره. فرنب. ام راشد. (یادداشت مؤلف). مصغر فاسقه، و موش را گویند بسبب خروج او از سوراخ بر مردم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فایقه
تصویر فایقه
(دخترانه)
مؤنث فائق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سویسه
تصویر سویسه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، نوسه، تیراژی، کلکم، نوس، آلیسا، قوس و قزح، درونه، تویه، ایرسا، رخش، سرگیس، آژفنداک، آدینده، اغلیسون، آفنداک، سرویسه، نوشه، تیراژه، سرکیس، توبه، تربیسه، تربسه، قزح، شدکیس، آزفنداک، ترسه، کرکم، سدکیس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاسقه
تصویر فاسقه
فاحشه، زن بدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریسه
تصویر فریسه
جانوری که به وسیلۀ حیوانی درنده شکار شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
کوفته شده
فرهنگ فارسی عمید
(نُ قَ / قِ)
فانوسقه. جای فشنگ. (یادداشت بخط مؤلف) ، قسمی تفنگ بوده است که از زمان فتح علیشاه تا اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ایران معمول بوده است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ / عَ ظِنْ)
همسنگ برآمدن در معارضه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، به سوی یکدیگر آهنگ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ / تِ)
کوفته شده باشد. (برهان). غلۀ کوفته شده. (جهانگیری) (شعوری). صورت صحیح کلمه کویسته است. رجوع به کوبسته و کویسته شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
گل آویز. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خُیْ سَ رِ)
دهی است جزء دهستان چهاردانگه بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 12 هزارگزی شمال هوراندو 27 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. این دهکده کوهستانی است با آب و هوای معتدل و مایل بگرمی و 167 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و گردو و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی گلیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(پُ قِ)
نام کرسی ’لوار علیا’ از ناحیۀ ’بریود’ بفرانسه. دارای 1472 تن سکنه و راه آهن
لغت نامه دهخدا
تصویری از فاسقه
تصویر فاسقه
مونث فاسق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسیقه
تصویر وسیقه
گله شتر، شتر آبستن
فرهنگ لغت هوشیار
ظروف شیر و ماست و دوغ، چوبی که بدان دوغ را جهت بر آوردن مسکه زنند شیرزنه
فرهنگ لغت هوشیار
کمانک کمان کوچک، مریم گلی کوهی از گیاهان مریم گلی کوهی را گوید که یکی از گونه های مریم گلی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلیقه
تصویر فلیقه
موی اندک، سختی پتیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنیقه
تصویر فنیقه
جوال گوال
فرهنگ لغت هوشیار
مونث فریس از ریشه پارسی اسپ شناس زن، دریده از هم دریده، شکار مونث فریس، جانوری که حیوانی درنده آن را صید کرده از هم دریده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
دانه پخت خوراکی که از دانه های گیاهی پزند، گوسپندان پریشان جدا مانده از گله عده ای از گوسفندان متفرق و پریشان شده بشب از گله خود، نوعی طعام زچه که از دانه شنبلید یا خرما یا دانه ها بزند، شنبلیله
فرهنگ لغت هوشیار
مونث فایق زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد، یا احترامات فایقه. احترامات عالیه (در ذیل نامه ها پیش از امضا نویسند: با تقدیم احترامات فایقه)، یا ریاست فایقه. ریاست عالیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عویسق
تصویر عویسق
چرغ شهری چرغ دزده از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جای فشنگ در حمایلی چرمین قطار چرمین که در خانه های آن فشنگ جا دهند، قسمی تفنگ که از زمان فتح علی شاه تا اوایل سلطنت ناصر الدین شاه قاجاردر ایران معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلاسقه
تصویر فلاسقه
جمع فیلسوف، از ریشه یونانی فرزانگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عویسقه
تصویر عویسقه
چرغ شهری چرغ دزده از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوکسیه
تصویر فوکسیه
بنگرید به فوشیا گل آویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
کوفته شده (غله و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اویسه
تصویر اویسه
مصغر آسه از پارسی آسدار آسدانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
((کَ وِ تَ یا تِ))
غله کوفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاسقه
تصویر فاسقه
((س قَ یا قِ))
مؤنث فاسق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فایقه
تصویر فایقه
((یِ قِ))
مؤنث فائق، زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد
احترامات فایقه: احترامات عالیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فریقه
تصویر فریقه
((فَ قَ یا ق))
عده ای از گوسفندان متفرق و پریشان شده به شب از گله خود، نوعی طعام که از دانه شنبلید یا خرما یا دیگر دانه ها پزند، شنبلیله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فریسه
تصویر فریسه
((فَ س))
مؤنث فریس، شکاری که کشته و از هم دریده شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نویسه
تصویر نویسه
وات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نویسه
تصویر نویسه
الفبا، متن، وات
فرهنگ واژه فارسی سره