معرب از آرامی فل و فلی، باقلا، فول سودانی، پستۀ زمینی، فول صوته، لوبیای چینی، (فرهنگ فارسی معین)، نخود یا دانۀ دیگر مر اهل شام را، یا خاص است به خشک، (منتهی الارب)، واحد آن فوله است، (اقرب الموارد)
معرب از آرامی فل و فلی، باقلا، فول سودانی، پستۀ زمینی، فول صوته، لوبیای چینی، (فرهنگ فارسی معین)، نخود یا دانۀ دیگر مر اهل شام را، یا خاص است به خشک، (منتهی الارب)، واحد آن فوله است، (اقرب الموارد)
مأخوذاز نام فیزیکدان فرانسوی به نام شارل دوکولن (1736- 1806 میلادی) و آن واحد مقدار برقی است که در یک ثانیه از جریانی که معادل یک آمپر است بگذرد. (از لاروس). آزمایشهای دقیق نشان می دهد که هر کولن الکتریسته 1/118 میلی گرم نقره از محلول نمک نقره آزاد می کند. بنابراین یک کولن مقدار الکتریسته ای است که 1/118 میلی گرم نقره را در کاتد یک ولتامتر نیترات نقره بنشاند. و رجوع به مدخل بعد شود
مأخوذاز نام فیزیکدان فرانسوی به نام شارل دوکولن (1736- 1806 میلادی) و آن واحد مقدار برقی است که در یک ثانیه از جریانی که معادل یک آمپر است بگذرد. (از لاروس). آزمایشهای دقیق نشان می دهد که هر کولن الکتریسته 1/118 میلی گرم نقره از محلول نمک نقره آزاد می کند. بنابراین یک کولن مقدار الکتریسته ای است که 1/118 میلی گرم نقره را در کاتد یک ولتامتر نیترات نقره بنشاند. و رجوع به مدخل بعد شود
شارل دو. فیزیکدان فرانسوی (1736-1806 میلادی) و مصنف ’کارهای الکتریستۀ ساکن’ و مغناطیس و همچنین کاشف ’ترازوی جفت نیرویی’ و ’قانون جذر معکوس’ است. (از لاروس). و رجوع به مدخل قبل شود
شارل دو. فیزیکدان فرانسوی (1736-1806 میلادی) و مصنف ’کارهای الکتریستۀ ساکن’ و مغناطیس و همچنین کاشف ’ترازوی جفت نیرویی’ و ’قانون جذر معکوس’ است. (از لاروس). و رجوع به مدخل قبل شود
فرانسوا د سالینیاک د لا موت (1651- 1715 میلادی). از شعرای فرانسوی. مانند لافونتن افسانه هایی پرداخته و کتابی نیز بنام سرگذشت تلماک دارد که در آن از طرز حکومت فرانسه در دورۀ لویی چهاردهم انتقاد کرده است. (از یادداشتهای مؤلف)
فرانسوا دُ سالینیاک دُ لا موت (1651- 1715 میلادی). از شعرای فرانسوی. مانند لافونتن افسانه هایی پرداخته و کتابی نیز بنام سرگذشت تلماک دارد که در آن از طرز حکومت فرانسه در دورۀ لویی چهاردهم انتقاد کرده است. (از یادداشتهای مؤلف)
نام حکیمی بوده یونانی. (برهان). او راست کتاب الکناش در طب، و آن را حنین نقل کرده است در هفت مقاله. و کتابی دیگر دارد در بیماریه-ای زنان. (از ابن الندیم). پولس. رجوع به پولس ش-ود
نام حکیمی بوده یونانی. (برهان). او راست کتاب الکناش در طب، و آن را حنین نقل کرده است در هفت مقاله. و کتابی دیگر دارد در بیماریه-ای زنان. (از ابن الندیم). پولس. رجوع به پولس ش-ود
آوند از برگ خرما. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نوعی از خنور خرما، پوشش هر چیزی و غلاف آن، یا جامه دان یا پوششی که جامه دان را بدان پوشند. (منتهی الارب). روپوشی که بدان لباس را پوشانند، و گویند لباس نازک. (از اقرب الموارد)
آوند از برگ خرما. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نوعی از خنور خرما، پوشش هر چیزی و غلاف آن، یا جامه دان یا پوششی که جامه دان را بدان پوشند. (منتهی الارب). روپوشی که بدان لباس را پوشانند، و گویند لباس نازک. (از اقرب الموارد)
شهر کوچک فومن مرکز شهرستان فومنات در 27 هزارگزی جنوب باختری رشت واقع و شامل شش قریۀ به هم پیوسته است به نامهای بازار، شهربیجار، جهودبیجار، شویل کنار، نقارچیان، خندق بیجار. جمعیت شهر در حدود هشت هزار تن است و دارای 300 باب دکان است. آب آشامیدنی شهر از چاه و روشنایی آن بوسیلۀ برق تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
شهر کوچک فومن مرکز شهرستان فومنات در 27 هزارگزی جنوب باختری رشت واقع و شامل شش قریۀ به هم پیوسته است به نامهای بازار، شهربیجار، جهودبیجار، شویل کنار، نقارچیان، خندق بیجار. جمعیت شهر در حدود هشت هزار تن است و دارای 300 باب دکان است. آب آشامیدنی شهر از چاه و روشنایی آن بوسیلۀ برق تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
یکی از اوزان عروض است. ازاحیف فعولن شش است: قبض، قصر، حذف، ثلم، ثرم و بتر. (فرهنگ فارسی معین از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 43). یکی از کلماتی است که به کمک آنها وزن شعر در بحر متقارب سنجیده میشود، مثلاً هر بیت از اشعار شاهنامۀ فردوسی یا بوستان سعدی یا اسکندرنامۀ نظامی را با هشت بار فعولن مطابقه می کنند که در هر مصراع چهارمین آنها محذوف است، یعنی بصورت ’فعو’ (فعل) درمی آید: به نام خداوند جان و خرد (فعولن فعولن فعولن فعل) اما بیت زیر از ناصرخسرو که در بحر متقارب تام است و زحاف ندارد هر مصراعش درست برابر با چهار مرتبه فعولن است: نکوهش مکن چرخ نیلوفری را (فعولن فعولن فعولن فعولن). رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم شود
یکی از اوزان عروض است. ازاحیف فعولن شش است: قبض، قصر، حذف، ثلم، ثرم و بتر. (فرهنگ فارسی معین از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 43). یکی از کلماتی است که به کمک آنها وزن شعر در بحر متقارب سنجیده میشود، مثلاً هر بیت از اشعار شاهنامۀ فردوسی یا بوستان سعدی یا اسکندرنامۀ نظامی را با هشت بار فعولن مطابقه می کنند که در هر مصراع چهارمین آنها محذوف است، یعنی بصورت ’فَعو’ (فَعَل) درمی آید: به نام خداوند جان و خرد (فعولن فعولن فعولن فَعَل) اما بیت زیر از ناصرخسرو که در بحر متقارب تام است و زحاف ندارد هر مصراعش درست برابر با چهار مرتبه فعولن است: نکوهش مکن چرخ نیلوفری را (فعولن فعولن فعولن فعولن). رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم شود
شهر و بندری است در کشور فرانسه که بر کنار دریای مدیترانه واقع است. و 141100 تن سکنه دارد. این شهر یکی از بنادر نظامی و بازرگانی است و از شهرهای صنعتی به شمار می آید و در آنجا کار خانه کشتی سازی و دیگر صنایع سنگین تأسیس شده است. در سال 1793 میلادی سلطنت طلبان این بندر را تسلیم انگلیس ها کردند ولی ناپلئون بناپارت آن را از دست آنان آزاد کرد. در جنگ دوم جهانی بر اثر بمباران های شدید آلمانها به این بندر خسارت فراوانی وارد گردید و در نوامبر سال 1942 میلادی نیروی دریائی فرانسه مقیم این بندر برای اینکه در تصرف آلمانها درنیایند کشتی های خود را غرق کردند. (از لاروس)
شهر و بندری است در کشور فرانسه که بر کنار دریای مدیترانه واقع است. و 141100 تن سکنه دارد. این شهر یکی از بنادر نظامی و بازرگانی است و از شهرهای صنعتی به شمار می آید و در آنجا کار خانه کشتی سازی و دیگر صنایع سنگین تأسیس شده است. در سال 1793 میلادی سلطنت طلبان این بندر را تسلیم انگلیس ها کردند ولی ناپلئون بناپارت آن را از دست آنان آزاد کرد. در جنگ دوم جهانی بر اثر بمباران های شدید آلمانها به این بندر خسارت فراوانی وارد گردید و در نوامبر سال 1942 میلادی نیروی دریائی فرانسه مقیم این بندر برای اینکه در تصرف آلمانها درنیایند کشتی های خود را غرق کردند. (از لاروس)
آفولن. آفولون. افولون. آپولون. آپلن. ابلن. خدای زاجران و عیافان در میتولوژی یونانی. (یادداشت مؤلف). خدای روشنایی، هنرها و پیشگویی در یونان باستان. وی پسر زئو و لتو و برادر توأمان آرتمیس بود. مولد او در جزیره دلوس است. وی معبدی در دلفس داشت و بنام فبوس مشهور است
آفولُن. آفولون. اَفولون. آپولون. آپُلُن. ابلن. خدای زاجران و عیافان در میتولوژی یونانی. (یادداشت مؤلف). خدای روشنایی، هنرها و پیشگویی در یونان باستان. وی پسر زئو و لتو و برادر توأمان آرتمیس بود. مولد او در جزیره دلوس است. وی معبدی در دلفس داشت و بنام فبوس مشهور است