معرب از لاتینی اسکولا، مدرسه. مکتب: کان ابوالبشر متی بن یونس (و هو یونان) من اهل دیرقنی ممن نشاء فی اسکول مرماری. (ابن الندیم) (عیون الانباء ج 1 ص 235 س 3)
معرب از لاتینی اسکولا، مدرسه. مکتب: کان ابوالبشر متی بن یونس (و هو یونان) من اهل دیرقنی ممن نشاء فی اسکول مرماری. (ابن الندیم) (عیون الانباء ج 1 ص 235 س 3)
یونانی تازی گشته جلرنگ از جلبک های دریایی گونه ای جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریا زی است و تخته سنگهای دریایی رادر اعماق کم می پوشاند. از این جلبک به منظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج می کنند. تکثیر فوقسها همیشه به وسیله تخم است. این جلبک هتروگام است یعنی اعضای تولید مثلی نر و ماده آن از هم مجزایند بدین معنی که آنتروزوئیدها یا سلول های جنسی نر در داخل فرو رفتگیهایی به نام پستویاکنسپتاکل در انتهای برخی شاخه ها پدید می آیند و در داخل برخی کنسپتاکل های دیگر تخمه یا سلولهای جنسی ماده به وجود می آیند که پس از خروج پستو ها در آب دریا سلولهای جنسی نر و ماده تلافی می کنند و تخم را به وجود می آورند فوکوس
یونانی تازی گشته جلرنگ از جلبک های دریایی گونه ای جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریا زی است و تخته سنگهای دریایی رادر اعماق کم می پوشاند. از این جلبک به منظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج می کنند. تکثیر فوقسها همیشه به وسیله تخم است. این جلبک هتروگام است یعنی اعضای تولید مثلی نر و ماده آن از هم مجزایند بدین معنی که آنتروزوئیدها یا سلول های جنسی نر در داخل فرو رفتگیهایی به نام پستویاکنسپتاکل در انتهای برخی شاخه ها پدید می آیند و در داخل برخی کنسپتاکل های دیگر تخمه یا سلولهای جنسی ماده به وجود می آیند که پس از خروج پستو ها در آب دریا سلولهای جنسی نر و ماده تلافی می کنند و تخم را به وجود می آورند فوکوس
زبر نره، (منتهی الارب)، راه نخستین، (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)، مرد درازبالا و مضطرب خلقت، سوفار تیر، (منتهی الارب)، شکاف سر تیر که در وتر قرار گیرد، (از اقرب الموارد)، گونه ای از سخن، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، شرم زن، (منتهی الارب)، کرانۀ سر زبان و مفرج دهان و گشادگی آن، مرغی است، ج، افواق، فوق، فقی، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
زبر نره، (منتهی الارب)، راه نخستین، (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)، مرد درازبالا و مضطرب خلقت، سوفار تیر، (منتهی الارب)، شکاف سر تیر که در وتر قرار گیرد، (از اقرب الموارد)، گونه ای از سخن، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، شرم زن، (منتهی الارب)، کرانۀ سر زبان و مفرج دهان و گشادگی آن، مرغی است، ج، افواق، فُوَق، فقی، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
مردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به فقز و فقس شود، تخم شکستن مرغ و بچه بیرون آوردن از آن، تباه کردن بیضه را، کشتن جانور را، بازداشتن از کاری، به موی گرفته بزیر کشیدن. (منتهی الارب). معانی اخیر را مؤلف اقرب الموارد در ذیل مصدر ’فقس’ آورده است. رجوع به فقس شود
مردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به فقز و فقس شود، تخم شکستن مرغ و بچه بیرون آوردن از آن، تباه کردن بیضه را، کشتن جانور را، بازداشتن از کاری، به موی گرفته بزیر کشیدن. (منتهی الارب). معانی اخیر را مؤلف اقرب الموارد در ذیل مصدر ’فقس’ آورده است. رجوع به فقس شود
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 24هزارگزی شمال الیگودرز و نوزده هزارگزی خاور راه شوسۀ اراک به درود. ناحیه ای است جلگه ای، معتدل و دارای 203 تن سکنه. از قنات مشروب می شود. محصول عمده اش غلات، لبنیات، چغندر و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 24هزارگزی شمال الیگودرز و نوزده هزارگزی خاور راه شوسۀ اراک به درود. ناحیه ای است جلگه ای، معتدل و دارای 203 تن سکنه. از قنات مشروب می شود. محصول عمده اش غلات، لبنیات، چغندر و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
به اشباع قاف اول و ضم قاف دوم مصحف فوقس است و آن گیاهی است ازگونۀ جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریازی است و تخته سنگهای دریایی را در اعماق کم میپوشاند. از این گیاه بمنظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج میکنند. (فرهنگ فارسی معین در ماده فوقس)
به اشباع قاف اول و ضم قاف دوم مصحف فوقس است و آن گیاهی است ازگونۀ جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریازی است و تخته سنگهای دریایی را در اعماق کم میپوشاند. از این گیاه بمنظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج میکنند. (فرهنگ فارسی معین در ماده فوقس)
به لغت یونانی شامل دوقسم نبات است یکی شبیه به کرفس و خوشبو و تند و تخمش شبیه به انجدان و بی بو و دیگری رابرگ مثل گشنیز و گلش سفید و چتر او مثل چتر زردک و تخمش شبیه به زیره. (از تحفۀ حکیم مؤمن). قسم اقریطشی آن موسوم است به آطامانتا قریطان سیسی و قسم دوم موسوم است به بوقدانوم قرواریا و قسم سوم موسوم است به سرلیس اماایدس که نوع اول از انواع دیگر بهتر است. (از ترجمه لکلرک)
به لغت یونانی شامل دوقسم نبات است یکی شبیه به کرفس و خوشبو و تند و تخمش شبیه به انجدان و بی بو و دیگری رابرگ مثل گشنیز و گلش سفید و چتر او مثل چتر زردک و تخمش شبیه به زیره. (از تحفۀ حکیم مؤمن). قسم اقریطشی آن موسوم است به آطامانتا قریطان سیسی و قسم دوم موسوم است به بوقدانوم قرواریا و قسم سوم موسوم است به سرلیس اماایدس که نوع اول از انواع دیگر بهتر است. (از ترجمه لکلرک)
نام حکیمی بوده یونانی. (برهان). او راست کتاب الکناش در طب، و آن را حنین نقل کرده است در هفت مقاله. و کتابی دیگر دارد در بیماریه-ای زنان. (از ابن الندیم). پولس. رجوع به پولس ش-ود
نام حکیمی بوده یونانی. (برهان). او راست کتاب الکناش در طب، و آن را حنین نقل کرده است در هفت مقاله. و کتابی دیگر دارد در بیماریه-ای زنان. (از ابن الندیم). پولس. رجوع به پولس ش-ود