جدول جو
جدول جو

معنی فوفه - جستجوی لغت در جدول جو

فوفه(فَ)
یکی از فوف، که سپیدی بر ناخن نوجوانان باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، پوست هرچه که باشد. (منتهی الارب). رجوع به فوف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوفه
تصویر نوفه
آمبیانس (Ambiance) یا نوفه در فیلم سازی به محیط صوتی و تصویری یک صحنه اشاره دارد که به خلق حال و هوا، جو و احساسات خاصی در بیننده کمک می کند. آمبیانس به عناصر مختلفی از جمله صداهای پس زمینه، نورپردازی، طراحی صحنه و حتی موسیقی متن بستگی دارد. ایجاد یک آمبیانس مناسب می تواند تأثیر قابل توجهی بر روی تجربه و احساسات بیننده داشته باشد.
عناصر کلیدی در ایجاد آمبیانس:
1. صداهای پس زمینه (Ambient Sounds) :
- صدای محیطی : شامل صداهای طبیعی یا مصنوعی است که در پس زمینه شنیده می شوند، مانند صدای باد، باران، پرندگان، صدای خیابان و غیره.
- موسیقی : استفاده از موسیقی متن مناسب می تواند به تقویت حس و حال صحنه کمک کند. موسیقی می تواند آرامش بخش، ترسناک، هیجان انگیز یا غم انگیز باشد.
- افکت های صوتی : استفاده از افکت های صوتی خاص برای تقویت یا ایجاد احساسات خاص در صحنه، مانند صدای در زدن، صدای قدم ها و غیره.
2. نورپردازی (Lighting) :
- نور طبیعی و مصنوعی : انتخاب نوع نورپردازی می تواند به شدت بر روی حال و هوای صحنه تأثیر بگذارد. نور گرم و نرم می تواند حس راحتی و آرامش ایجاد کند، در حالی که نور سرد و تند می تواند حس تنش و استرس را القا کند.
- کنتراست و سایه ها : استفاده از سایه ها و کنتراست بالا برای ایجاد حس درام و تعلیق.
3. طراحی صحنه (Set Design) :
- دکوراسیون : انتخاب دکوراسیون، رنگ ها و چیدمان صحنه ها می تواند به شدت بر روی حس و حال صحنه تأثیر بگذارد. استفاده از وسایل و عناصر بصری خاص برای ایجاد جو و فضای مورد نظر.
- لباس ها و گریم : انتخاب لباس ها و گریم مناسب برای بازیگران برای تقویت حس و حال صحنه.
4. تصویربرداری (Cinematography) :
- زاویه های دوربین : استفاده از زاویه های مختلف دوربین برای ایجاد احساسات و تمرکز بر عناصر خاص صحنه.
- حرکات دوربین : استفاده از حرکت های آرام و پیوسته برای صحنه های آرام و استفاده از حرکت های سریع و ناگهانی برای صحنه های هیجان انگیز.
نمونه ها و مثال ها:
- فیلم های ترسناک : در این ژانر از صداهای محیطی ترسناک، نورپردازی کم و سایه دار و موسیقی های تنش زا برای ایجاد حس ترس و اضطراب استفاده می شود. نمونه بارز آن فیلم `The Conjuring` است.
- فیلم های عاشقانه : استفاده از نورهای نرم و گرم، موسیقی های آرام و ملایم و صداهای طبیعی مانند صدای پرندگان یا جریان آب برای ایجاد حس عشق و آرامش. نمونه آن فیلم `La La Land` است.
- فیلم های علمی-تخیلی : استفاده از صداهای محیطی مصنوعی، نورپردازی های خاص و دکوراسیون های آینده نگرانه برای ایجاد حس آینده نگری و کشف ناشناخته ها. نمونه بارز آن فیلم `Blade Runner 2049` است.
نکات و تکنیک ها برای ایجاد آمبیانس مؤثر:
1. انتخاب صداهای مناسب : توجه به جزئیات صداهای محیطی و استفاده از آنها برای تقویت حال و هوای صحنه.
2. تجربه گرایی : آزمایش با نورپردازی، طراحی صحنه و موسیقی های مختلف برای یافتن ترکیب مناسب.
3. هماهنگی بین عناصر : اطمینان از هماهنگی بین تمامی عناصر آمبیانس برای ایجاد یک تجربه یکپارچه و متناسب.
آمبیانس نقش حیاتی در ایجاد حال و هوای صحنه ها دارد و می تواند تجربه تماشای فیلم را به شدت بهبود بخشد. توجه به جزئیات و هماهنگی بین عناصر مختلف، کلید ایجاد یک آمبیانس مؤثر و به یادماندنی است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از نوفه
تصویر نوفه
بانگ و فریاد، شور و غوغا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوفه
تصویر بوفه
محل مخصوص برای فروش مواد خوراکی، از قبیل نوشابه ها، تنقلات در مکان های عمومی چون مدرسه، اداره، هتل، سینما و مانند آن، کمد یا قفسه ای با در شیشه ای که ظروف و وسایل زینتی را در آن قرار می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوفل
تصویر فوفل
درختی از خانوادۀ نخل با چوبی سیاه رنگ که در نجاری به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوته
تصویر فوته
فوطه، لنگ، دستار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوطه
تصویر فوطه
لنگ، دستار
فرهنگ فارسی عمید
(اُ فَ)
بسیار اف گوینده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بسیار اف گفتن. (کذا). (آنندراج) ، فریب خورده از رأی خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ذهب است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَ)
لغزش و خطا. یقال: طلب علی توفه. ج، توفات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
مافیه توفه و لاتافه، نیست در آن عیب یا زیادتی یا حاجت یا درنگ و کاهلی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ / فِ)
بیماریی در دست و پای ستور که وخش نیز گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به کلمه وخش در برهان قاطع شود
لغت نامه دهخدا
(فِ)
محل فروش نوشابه و مواد خوراکی در رستورانها و اماکن عمومی.
لغت نامه دهخدا
(فو فِ / فَ)
درختی است از تیره نخل ها که در مناطق گرم آسیا، هندوستان و جزایر سند و جاوه میروید. درختی است نسبهً بلند و برگهایش شانه ای هستند که در انتهای تنه برافراشتۀ آن مانند تاجی قرار دارند. این درخت مانند خرمادوپایه و میوه اش شفت است که قسمت میان برش دارای الیاف سلولزی میباشد ولی هسته اش دارای پوست نازک است. چوب این درخت را در نجاریهای ظریف به کار میبرند و ازپوست آن الیاف قابل نساجی به دست می آورند و جوانۀ انتهایی تنه آن را بنام کلم فوفل - چون مانند پنیر نرم است - به مصرف تغذیه میرسانند. پوپل. کوثل. تانبول. تنبول. تامول. فوفل آغاجی. کوپل. سپاری. اطموط. اطماط. نخل هندی. پوگافالا. اریکا. در بعض کتب جزو مرادفات فوفل کلمه تملول نیز ذکر شده است ولی تملول با این درخت فرق دارد. (فرهنگ فارسی معین) :
به کف طاس روغن کهان و مهان
چو تنبول و فوفلش اندر دهان.
اسدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از فوته
تصویر فوته
لنگ حمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فویه
تصویر فویه
کاهیده فوه: دهانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوفه
تصویر بوفه
محل فروش نوشابه و مواد خوراکی در رستورانها و اماکن عمومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفه
تصویر توفه
لغزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوفه
تصویر پوفه
غذا طعام
فرهنگ لغت هوشیار
پاره پشم تکه پشم، زنانه کار مردی که کارهای زنانه انجام دهد به ویژه در خانه بویه دان
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته فوته لنگ دستمال سفره پیش بند شلوار شنا بروفه فوته. یا فوطه نان. پارچه ای که بالای خوان می اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوضه
تصویر فوضه
گفت و گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوزه
تصویر فوزه
پیرامون دهان از جانب بیرون پوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تازی گشته پوپل سپاری از گیاهان سپیاری درختی است از تیره نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه) می روید. درختی است نسبتا بلند و برگهایش شانه یی هستند که در انتهای تنه بر افراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. این درخت مانند خرما دو پایه است. میوه اش شفت است که قسمت میان برش دارای الیاف سلولزی می باشد ولی هسته اش دارای پوست نازک است چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار می برند و از پوست آن الیاف قابل نساجی بدست می آورند و جوانه انتهایی تنه آن را به نام کلم فوفل - چون مانند پنیر نرم است - به مصرف تغذیه می رسانند پوپل کوثل تانبول تنبول تامول فوفل آغاجی کوپل فوفل سپاری اطموط اطماط نخل هندی پوگافالا اریکا. توضیح در بعضی کتب مرادفات تملول کلمه فوفل نیز ذکر شده که با این درخت نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوفه
تصویر نوفه
کوهان بلند (شتر) :جمع انواف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوعه
تصویر فوعه
بوی خوش، تیزی زهر، زهر آگینی، آغاز آغاز جوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوغه
تصویر فوغه
آوازه نیک، پراکنش بویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوده
تصویر فوده
خمیر خشکی که ازآن آبکامه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوهه
تصویر فوهه
دهانه کوی، دهانه راه، دهانه جوی، شورش و غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوطه
تصویر فوطه
((طِ))
دستار، حوله، لنگ حمام، فوته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوفه
تصویر نوفه
((فِ))
شور و غوغا، بانگ و فریاد
فرهنگ فارسی معین
((فِ یا فَ))
درختی است از تیره نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنه برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار می ب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوفه
تصویر بوفه
((فِ))
قفسه ظروف، چینی جا (واژه فرهنگستان)، محل فروش نوشابه و خوراکی در مکان های عمومی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوته
تصویر فوته
((تِ))
دستار، حوله، لنگ حمام، فوطه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یوفه
تصویر یوفه
بدل
فرهنگ واژه فارسی سره