جدول جو
جدول جو

معنی فوریون - جستجوی لغت در جدول جو

فوریون
محرف و معرب پورترون یونانی، عاقرقرحا، اککرا، (فرهنگ فارسی معین)، به لغت یونانی داروئی باشد که آن را عاقرقرحا گویند، و آن بیخ طرخون رومی است و به عربی عودالقرح خوانند، درد دندان را سود دارد، (برهان)
لغت نامه دهخدا
فوریون
فوریان شکسته از یونانی تازی گشته تاغندست از گیاهان عاقرقرحا را گویند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توریدن
تصویر توریدن
شرمنده شدن، رمیدن، دور شدن و به یک سو رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوریدن
تصویر آوریدن
آوردن، برای مثال به کار آمد آن ها که برداشتند؟ / نه گرد آوریدند و بگذاشتند (سعدی۱ - ۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوریدن
تصویر شوریدن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، پژولیدن، برهم خوردن
به هیجان آمدن، شورش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذریون
تصویر آذریون
شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، آذرگون، لاله، آلاله، شقایق النّعمان، لالۀ سرخ، لالۀ حمرا، الاله، لالۀ نعمانی، شقایق نعمان
فرهنگ فارسی عمید
بیماری ویروسی در دو غدۀ بناگوشی که زیر مجرای شنوایی قرار دارد تولید می شود و موجب آماس و التهاب آن ها می گردد، بناگوشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تودریون
تصویر تودریون
شوکران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، دورس، تفت، بیخ تفت، شبیبی، شیکران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حواریون
تصویر حواریون
یاران دوازده گانۀ حضرت عیسی
فرهنگ فارسی عمید
به رومی و یونانی عاقرقرحاست، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
نوعی از یبروح است که برگش سفید و شبیه به برگ چغندر است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، یبروح، یبروح نر، (از یادداشت مؤلف)، رجوع به یبروح شود
لغت نامه دهخدا
از یونانی پولیون، مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، دارویی است که از ملک شام آرند، جراحتهای تازه را نافع است، (آنندراج) (از برهان)، اسم یونانی جعده است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اَ ری یو)
قبیله ای از نسل اموربن کنعان بن نوح بودند. مردان این قبیله همگی بلندقامت و شجاع بودند و با قوم بنی اسرائیل دشمنی میورزیدند. (از اعلام المنجد) (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(فُرْ)
نوعی دلیجان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
بسد است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
ذنب السباع، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
گشنیز را گویند و کزبره همان است، (برهان) (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به قورمایون شود، خشخاش، عاقرقرحا، به اصطلاح اهل دمشق عود قرح جبلی، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به یونانی باقلی قبطی است که قلقاس نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
بناگوشی. بیماری عفونی مسری ناشی از ویروس. علائمش آماس و دردناکی غدۀ بناگوشی و غدد دیگر بزاق و تب، و کمونش 12 تا 26 روز است. یک دفعه ابتلای به آن ایمنی همیشگی میدهد. ممکن است سبب ورم بیضه و عقم (قطع نسل) شود. (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(فُ یُنْ)
از سرداران و خطبای بزرگ آتن بود که در حدود سال 400 قبل از میلاد تولد یافت و در 317 قبل از میلاد درگذشت. فوسیون در فلسفه و علوم شاگرد افلاطون و در سیاست پیرو آریستیدس بود و در جنگ مقدونیه آتنیان را نصیحت میکرد که با فیلپوس صلح کنند اما چون فیلپوس بر شهر ابوآ حمله برد با دسته ای ازلشکریان آتن به کمک شهر مزبور رفت و از غلبۀ پادشاه مقدونیه جلوگیری کرد و این واقعه به سال 350 یا 340 قبل از میلاد بود وی در سیاست رقیب دمستنس بود و عقیده داشت که آتن با اسکندر مقدونی هم صلح کند. چندی پس از مرگ اسکندر فوسیون به ریاست حکومت نیمه معتدلی که در آتن پدید آمده بود منصوب شد ولی چون ’نیکانر’ سردار ’آنتیوکوس اپیغان’ ناگهان بندر پیرس را تصرف کرد مردم آتن به او بدگمان شدند و او را به نوشیدن شوکران محکوم ساختند ولی چندی پس از مرگ او آتنیان به بیگناهی او پی بردند و برایش مجسمه ای ساختند. (از تعلیقات ترجمه تمدن قدیم فوستل دو کولانژ از نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طوقریون
تصویر طوقریون
لاتینی تازی گشته مریم نخودی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توریدن
تصویر توریدن
پوشانیدن حقیقت بر خلاف نشان دادن امری را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواریون
تصویر حواریون
یاران مسیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوریان
تصویر حوریان
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده گل آفتابگردان همیشه بهار آذرگون آتشفام آتش رنگ، نوعی از شقایق، بخور مریم، گل نگونساز آفتاب گردان (منظور قدما بیشتر همین گل بوده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوریدن
تصویر آوریدن
آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوریون
تصویر قوریون
یونانی تازی گشته گشنیز از گیاهان گشنیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولیون
تصویر فولیون
یونانی مریم نخودی از گیاهان مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوریون
تصویر اوریون
فرانسوی گوش گولی از بیماری ها (گویش گیلکی) خشج هم آوای رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذریون
تصویر آذریون
آذرگون، آتش رنگ، نوعی شقایق که کنارش سرخ و میانش سیاه باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوریدن
تصویر آوریدن
((وَ دَ))
چیزی یا کسی را از جایی به جای دیگر رساندن، کردن، روایت کردن، حکایت گفتن، زاییدن، به دنیا آوردن، ارزیدن، آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توریدن
تصویر توریدن
((دَ))
شرمنده گردیدن، رمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوریدن
تصویر شوریدن
((رِ دَ))
شستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوریدن
تصویر شوریدن
((دَ))
آشفته شدن، به هیجان آمدن، شورش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آذریون
تصویر آذریون
گل آفتابگردان، همیشه بهار
فرهنگ واژه فارسی سره