ماده شتری که به یک دوشیدن یک قدح پر کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب). اشتری که به یک دوشیدن قدح پرکند. (مهذب الاسماء). ج، رفد. (از اقرب الموارد)
ماده شتری که به یک دوشیدن یک قدح پر کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب). اشتری که به یک دوشیدن قدح پرکند. (مهذب الاسماء). ج، رُفُد. (از اقرب الموارد)
دهی است از بخش حومه شهرستان بیرجند که دارای 68تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، عناب و میوه است، مزرعه های کرنج، حسن آباد و حاجی آقامحمد جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش حومه شهرستان بیرجند که دارای 68تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، عناب و میوه است، مزرعه های کرنج، حسن آباد و حاجی آقامحمد جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
پودینه. پونه. وتنج. حبق. پودنه. غاغ. (یادداشت مؤلف). بری و بستانی و نهری و جبلی باشد، و مراد از مطلق آن بری است. (حکیم مؤمن). رجوع به پونه و فوتنج شود
پودینه. پونه. وتنج. حبق. پودنه. غاغ. (یادداشت مؤلف). بری و بستانی و نهری و جبلی باشد، و مراد از مطلق آن بری است. (حکیم مؤمن). رجوع به پونه و فوتنج شود
میخ آهنین بریان کن و آن رابه فارسی باب زن خوانند. (منتهی الارب). سیخ که آن راباب زن گویند. (آنندراج) (غیاث). میخ آهنی. (دهار) ، چوب آتشکار. (منتهی الارب) (آنندراج)
میخ آهنین بریان کن و آن رابه فارسی باب زن خوانند. (منتهی الارب). سیخ که آن راباب زن گویند. (آنندراج) (غیاث). میخ آهنی. (دهار) ، چوب آتشکار. (منتهی الارب) (آنندراج)
مایۀ آبکامه است، و بعضی ترشیها را نیز مایه میشود، و آن را از آرد گندم و آرد جو که به آب گرم خمیر کرده باشند بی نمک ترتیب میدهند و در برگ انجیر پیچیده در ظرفی کرده در سایه میگذارند تا متعفن شود و خشک گردد... (حکیم مؤمن)
مایۀ آبکامه است، و بعضی ترشیها را نیز مایه میشود، و آن را از آرد گندم و آرد جو که به آب گرم خمیر کرده باشند بی نمک ترتیب میدهند و در برگ انجیر پیچیده در ظرفی کرده در سایه میگذارند تا متعفن شود و خشک گردد... (حکیم مؤمن)