- فهمیده
دانا، بافهم، آگاهانه
معنی فهمیده - جستجوی لغت در جدول جو
- فهمیده(فَ دَ / دِ)
دریافت شده. درک شده، دانا. عالم: آدم فهمیده ای است، باخبر. مطلع. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فهم و فهمیدن شود
- فهمیده
دریافته دریافت شده درک شده، دانا عالم: آدم فهمیده ایست، با خبر مطلع
- فهمیده((فَ دِ))
دانا، باادب، نیک رفتار
- فهمیده
باشعور، خردمند، عاقل، فهیم، لبیب، هوشیار
متضاد: بی شعور، نفهم
متضاد: بی شعور، نفهم
- فهمیده
مفهومةً
- فهمیده
Knowing, Understanding
- فهمیده
savant, compréhensif
- فهمیده
جاننے والا , سمجھدار
- فهمیده
sábio, compreensivo
- فهمیده
знающий , понимающий
- فهمیده
wissend, verständnisvoll
- فهمیده
wiedzący, rozumiejący
- فهمیده
знаючий , розуміючий
- فهمیده
জ্ঞানী , বোঝাপড়া
- فهمیده
sapiente, comprensivo
- فهمیده
รู้แจ้ง , เข้าใจ
- فهمیده
mjuzi, mwenye kuelewa
- فهمیده
bilen, anlayışlı
- فهمیده
知識豊富な , 理解力のある
- فهمیده
sabio, comprensivo
- فهمیده
יודע , מבין
- فهمیده
아는 , 이해심 있는
- فهمیده
mengetahui, pengertian
- فهمیده
जानकार , समझदार
- فهمیده
wetend, begripvol
- فهمیده
知晓的 , 理解力强的
