جدول جو
جدول جو

معنی فخمیده

فخمیده
ویژگی پنبه ای که از پنبه دانه جدا شده است
تصویری از فخمیده
تصویر فخمیده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فخمیده

فخمیده

فخمیده
پنبه ای که تخم آن را برآورده باشند. (فهرست مخزن الادویه). زده. فخمده. فلخیده. فلخمیده. (یادداشت بخط مؤلف). خلف تبریزی آرد: پنبه ای را گویند که پنبه دانۀ آن را جدا کرده وبرآورده باشند و هنوز حلاجی نکرده باشند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

فخمیدن

فخمیدن
جدا کردن پنبه از پنبه دانه، پنبه زدن، برای مِثال جوان بودم و پنبه فخمیدمی / چو فخمیدمی دانه برچیدمی (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۲۰)
فخمیدن
فرهنگ فارسی عمید

فرخمیده

فرخمیده
پنبه ای که پنبه دانه آن را جدا کرده و برآورده باشند
فرخمیده
فرهنگ لغت هوشیار

فهمیده

فهمیده
دریافته دریافت شده درک شده، دانا عالم: آدم فهمیده ایست، با خبر مطلع
فرهنگ لغت هوشیار