فهمیدنی (فَ دَ) قابل فهمیدن. دریافتنی. قابل درک. رجوع به فهمیدن شود ادامه... قابل فهمیدن. دریافتنی. قابل درک. رجوع به فهمیدن شود لغت نامه دهخدا