فنخر (فُ خُ) بزرگ جثه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فناخر شود ادامه... بزرگ جثه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فُناخر شود لغت نامه دهخدا
فنخر (فِ خِ) سخت و درشت که در سرون زدن باقی باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ادامه... سخت و درشت که در سُرون زدن باقی باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا