تثنیۀ ناهق است. دو استخوان از دو سوی روی اسب. (مهذب الاسماء). دو تندی رخسار اسب و خر و مانند آن که در مجرای اشک است و آن هر دو را نواهق نیز گویند. (منتهی الارب) (آنندراج). دو تندی در رخسار اسب و خر و جز آن که مجرای اشک در آنهاست. (ناظم الاطباء). عظمان شاخصان یندران من ذی الحافر فی مجری الدمع و یقال لهما النواهق. (معجم متن اللغه). رجوع به نواهق شود
تثنیۀ ناهق است. دو استخوان از دو سوی روی اسب. (مهذب الاسماء). دو تندی رخسار اسب و خر و مانند آن که در مجرای اشک است و آن هر دو را نواهق نیز گویند. (منتهی الارب) (آنندراج). دو تندی در رخسار اسب و خر و جز آن که مجرای اشک در آنهاست. (ناظم الاطباء). عظمان شاخصان یندران من ذی الحافر فی مجری الدمع و یقال لهما النواهق. (معجم متن اللغه). رجوع به نواهق شود
دو ستاره است از جوزا. (منتهی الارب) (آنندراج). به صیغۀ تثنیه نام دو ستاره در برج جوزا. (ناظم الاطباء). دو کوکب است از کواکب جوزا. (از اقرب الموارد). (از المنجد)
دو ستاره است از جوزا. (منتهی الارب) (آنندراج). به صیغۀ تثنیه نام دو ستاره در برج جوزا. (ناظم الاطباء). دو کوکب است از کواکب جوزا. (از اقرب الموارد). (از المنجد)
به لغت رومی نام بیشه و جنگلی است درروم. (برهان). در معجم البلدان و نخبه الدهر و حدودالعالم نیامده. (حاشیۀ برهان چ معین) : که او گفت در بیشۀ فاسقون یکی گرگ یابی بسان هیون. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1463). چنین تا لب بیشۀ فاسقون برفتند پویان و دل پر ز خون. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1465)
به لغت رومی نام بیشه و جنگلی است درروم. (برهان). در معجم البلدان و نخبه الدهر و حدودالعالم نیامده. (حاشیۀ برهان چ معین) : که او گفت در بیشۀ فاسقون یکی گرگ یابی بسان هیون. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1463). چنین تا لب بیشۀ فاسقون برفتند پویان و دل پر ز خون. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1465)
به محاورۀ خوارزم به معنی نواب و صوبه دار، (آنندراج)، نایب پادشاه، امیر حاکم، (ناظم الاطباء)، اما صحیح کلمه باسقاق است، رجوع به باسقاق شود، به مجاز، کاذب، بدروغ، بدل، مجعول، (یادداشت مؤلف)
به محاورۀ خوارزم به معنی نواب و صوبه دار، (آنندراج)، نایب پادشاه، امیر حاکم، (ناظم الاطباء)، اما صحیح کلمه باسقاق است، رجوع به باسقاق شود، به مجاز، کاذب، بدروغ، بدل، مجعول، (یادداشت مؤلف)
بصورت ورقه های کوچک درخشان و بی رنگ متبلور میشود، این دارو بی بو و کمی تلخ است، در آب سرد و گرم کمی حل میشود. در الکل نیزبه نسبت یک در شانزده الکل 95 درجه قابل حل است. نام شیمیایی آن اکستیل پارااستانیلید است. (یادداشت مؤلف از درمانشناسی ج 1)
بصورت ورقه های کوچک درخشان و بی رنگ متبلور میشود، این دارو بی بو و کمی تلخ است، در آب سرد و گرم کمی حل میشود. در الکل نیزبه نسبت یک در شانزده الکل 95 درجه قابل حل است. نام شیمیایی آن اکستیل پارااستانیلید است. (یادداشت مؤلف از درمانشناسی ج 1)
بیونانی حشیشی است گرم و خشک و آنرا بعربی کف الکلب خوانند. (برهان قاطع) (از آنندراج). بدسغان بدشغان. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). معرب از بذستکان فارسی و آن گیاهی است شبیه ببردی و زردرنگ ذهبی و باریکتر از بردی و از آن نرمتر و منبت او نیزارها و در آبهای ایستاده و اهل زنج دست برنجن از آن می سازند و گویند در آذربایجان بسیار است. (تحفۀ حکیم مؤمن). بداشقان. باشغان. بدکشان. قاتل ابیه. (از مخزن الادویه). بدسکان. بذسقان. بدسقان. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بدسغان شود
بیونانی حشیشی است گرم و خشک و آنرا بعربی کف الکلب خوانند. (برهان قاطع) (از آنندراج). بدسغان بدشغان. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). معرب از بذستکان فارسی و آن گیاهی است شبیه ببردی و زردرنگ ذهبی و باریکتر از بردی و از آن نرمتر و منبت او نیزارها و در آبهای ایستاده و اهل زنج دست برنجن از آن می سازند و گویند در آذربایجان بسیار است. (تحفۀ حکیم مؤمن). بداشقان. باشغان. بدکشان. قاتل ابیه. (از مخزن الادویه). بدسکان. بذسقان. بدسقان. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بدسغان شود