- فمولو
زنجبیل است. (فهرست مخزن الادویه)
معنی فمولو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دُ مُو)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل با 146 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
به یونانی حنظل است، (فهرست مخزن الادویه)، هنداونۀ ابوجهل، حنظل، رجوع به این کلمات شود
شاخ آهو که قلندران و جوکیان هندوستان نوازند، (برهان) (ناظم الاطباء)، شاخکی یا نیکی باشدمیانه تهی که کشیشان و جوکیان بر لب نهاده بنوازند، (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج)، شاخ حیوان است که آن را جوکیان نوازند مثل ناقوس، و آن را به هندی سنگی گویند، (غیاث)، نام گونه ای از شاخ آهو که جوکیان هنددر معبد خود می نوازند، (از فرهنگ میرزا ابراهیم)،
- مولومثال، مانند مولو، همچون ناقوس یا نایی که جوکیان هند نوازند:
مولومثال دم چو برآرد بلال صبح
من نیز سر ز چوخۀ خارا برآورم،
خاقانی،
، شاخ درختی است که آن را مجوف کرده می نوازند، (غیاث) (از فرهنگ رشیدی)، نی که کشیشان در کلیسا نوازند، زنگ و حلقه ای چند که زاهدان ترسا در درون دیر نوازند، (از برهان) (ناظم الاطباء)، ناقوس، (ناظم الاطباء) (از برهان) (یادداشت مؤلف)
قسمی ماهی، (یادداشت مؤلف)
- مولومثال، مانند مولو، همچون ناقوس یا نایی که جوکیان هند نوازند:
مولومثال دم چو برآرد بلال صبح
من نیز سر ز چوخۀ خارا برآورم،
خاقانی،
، شاخ درختی است که آن را مجوف کرده می نوازند، (غیاث) (از فرهنگ رشیدی)، نی که کشیشان در کلیسا نوازند، زنگ و حلقه ای چند که زاهدان ترسا در درون دیر نوازند، (از برهان) (ناظم الاطباء)، ناقوس، (ناظم الاطباء) (از برهان) (یادداشت مؤلف)
قسمی ماهی، (یادداشت مؤلف)
(مُ لُ تُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه با 115 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. این ده در 42هزارگزی جنوب باختری قره آغاج واقع است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
شاخ آهویی باشد که قلندران و جوکیان هندوستان نوازند، نایی که کشیشان مسیحی در کلیسا و دیر مینواختند
شاخ دراز میان تهی که قلندران و جوکیان آن را با دهان می نوازند، نی که کشیشان در کلیسا نوازند