شاخ آهو که قلندران و جوکیان هندوستان نوازند، (برهان) (ناظم الاطباء)، شاخکی یا نیکی باشدمیانه تهی که کشیشان و جوکیان بر لب نهاده بنوازند، (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج)، شاخ حیوان است که آن را جوکیان نوازند مثل ناقوس، و آن را به هندی سنگی گویند، (غیاث)، نام گونه ای از شاخ آهو که جوکیان هنددر معبد خود می نوازند، (از فرهنگ میرزا ابراهیم)، - مولومثال، مانند مولو، همچون ناقوس یا نایی که جوکیان هند نوازند: مولومثال دم چو برآرد بلال صبح من نیز سر ز چوخۀ خارا برآورم، خاقانی، ، شاخ درختی است که آن را مجوف کرده می نوازند، (غیاث) (از فرهنگ رشیدی)، نی که کشیشان در کلیسا نوازند، زنگ و حلقه ای چند که زاهدان ترسا در درون دیر نوازند، (از برهان) (ناظم الاطباء)، ناقوس، (ناظم الاطباء) (از برهان) (یادداشت مؤلف) قسمی ماهی، (یادداشت مؤلف)