جدول جو
جدول جو

معنی فماتوث - جستجوی لغت در جدول جو

فماتوث
نام ماهی است در تاریخ قبط قدیم. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آماتور
تصویر آماتور
کسی که به خاطر میل و علاقۀ شخصی و نه برای کسب درآمد، در یکی از رشته های هنری، ورزشی یا فنی فعالیت می کند
فرهنگ فارسی عمید
نام نانوای فرعون که حضرت موسی وی را کشت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آب فرونشسته از جوش، (منتهی الارب)، آب نیمگرم، (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
قریه ای بزرگ بر کرانۀ دجله بین واسط و مدار، که بازاری دارد و مردم آن رافضی اند، (معجم البلدان)، گمان میرود همان فاروت باشد، رجوع به فاروت شود
لغت نامه دهخدا
(فَتْ تا)
دهی از دهستان حومه بخش خمام شهرستان رشت، که در دوهزار و پانصد گزی خاور راه شوسۀ خمام به بندرانزلی واقع است. جلگه ای معتدل، مرطوب و دارای 410 تن سکنه است. آب آنجا را نهر کته سر سفیدرود تأمین میکند. محصول عمده این ده برنج، غلات، توتون، سیگار، صیفی و شغل اهالی زراعت و حصیربافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ وِ)
درآمیزنده و آمیخته شونده. (آنندراج). آمیخته و درهم. (ناظم الاطباء) ، سستی و درنگ نماینده. (آنندراج). سست وکاهل، سمین و توانا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ)
قلعه ای است میان واسط و اهواز. (منتهی الارب). قلعۀ محکمی است در بین اهواز و واسط و گویند مدینه ای است بین اهواز و قرقوب. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آماتور
تصویر آماتور
فرانسوی ریژکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماتوز
تصویر هماتوز
فرانسوی خوندیسی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در یکی از رشته های ذوقی بسبب رغبتی که بدان دارد کار کند و از آن قصد انتفاع نداشته باشد مقابل حرفه یی
فرهنگ لغت هوشیار
((تُ))
کسی که کاری را صرفاً از روی علاقه و میل و نه برای کسب درآمد انجام دهد، غیرحرفه ای (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آماتور
تصویر آماتور
تازه کار، دوست کار، ناپیشه کار
فرهنگ واژه فارسی سره
دوستدار، غیرحرفه ای
متضاد: حرفه ای
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مهتاب، مهتابی
فرهنگ گویش مازندرانی