پنبه دانه را گویند. (برهان). فلخیده. فلخود. رجوع به این لغات شود، کسی را نیز گویند که پنبه دانه را از پنبه بیرون آورد. (برهان) ، پنبه زن را هم میگویند، یعنی شخصی که پنبه را حلاجی کند. (برهان). رجوع به فلخیدن، فلخیده، فلخودن، فلخوده و فلخود شود
پنبه دانه را گویند. (برهان). فلخیده. فلخود. رجوع به این لغات شود، کسی را نیز گویند که پنبه دانه را از پنبه بیرون آورد. (برهان) ، پنبه زن را هم میگویند، یعنی شخصی که پنبه را حلاجی کند. (برهان). رجوع به فلخیدن، فلخیده، فلخودن، فلخوده و فلخود شود
پنبه دانه. (برهان) : خصمش بغنوده ست بدین زخرف دنیا خرسند شود گاو به کنجارۀ فلخود. شمس فخری. ، کسی را نیز گویند که پنبه دانه را از پنبه بیرون میکند. (برهان). رجوع به فلخودن شود
پنبه دانه. (برهان) : خصمش بغنوده ست بدین زخرف دنیا خرسند شود گاو به کنجارۀ فلخود. شمس فخری. ، کسی را نیز گویند که پنبه دانه را از پنبه بیرون میکند. (برهان). رجوع به فلخودن شود
ولایتی بوده است در قسمت غربی قفقازیه در کنار دریای سیاه. لازستان قرون بعد. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 831). گرجستان غربی امروز. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 660 و184). لازیکا. نام ناحیتی بوده است در ساحل شرقی دریای سیاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تاریخ ایران باستان صص 184 و 660 و 731 و کلخ ها شود
ولایتی بوده است در قسمت غربی قفقازیه در کنار دریای سیاه. لازستان قرون بعد. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 831). گرجستان غربی امروز. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 660 و184). لازیکا. نام ناحیتی بوده است در ساحل شرقی دریای سیاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تاریخ ایران باستان صص 184 و 660 و 731 و کلخ ها شود