جدول جو
جدول جو

معنی فقاءه - جستجوی لغت در جدول جو

فقاءه
(فُ ءَ / فُ قَ ءَ)
پوست. (منتهی الارب). فاقئاء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ ءِهْ)
جمع واژۀ فقیهه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دانائی. (غیاث از شرح نصاب)
لغت نامه دهخدا
(فَقْءْ)
فق ء. رجوع به فق ء شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
لقاء. دیدار کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَقْ قا ءَ)
مؤنث سقّاء. رجوع به سقّاء شود
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
استخوان پشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، فقار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ذَءْ ءَ)
بزرگ گردیدن کار و دشوار گشتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ حَ)
پنجۀ دست. (منتهی الارب). کف دست. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
برآمدن سینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ لَ)
بر پشت کسی زدن، آرمیدن زن، بیفکندن کسی را بر زمین، تیز دادن به چیزی، رنج بردن، کفک آوردن دیگ، پست و هموار گردیدن پشت شتر کسی از گرانی بار و درآمدن. (منتهی الارب). رجوع به فطاء و فطاء شود
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
ناگاه گرفتن کسی را، ناگاه درآمدن بر کسی. (منتهی الارب). رجوع به فجاء و فجاءه شود
لغت نامه دهخدا
(فُءَ)
نام پدر قطری شاعر است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ذَءْرْ)
با یکدیگر بحث کردن در علم فقه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فقاهه
تصویر فقاهه
فقاهت در فارسی کیشدانی کیشدان گشتن، دانایی دانا گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقاه
تصویر فقاه
دانایی جستار دینی
فرهنگ لغت هوشیار
یکان (واحد) فقار مهره پشت هر یک از مهره های پشت مهره پشت، جمع فقار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقاقه
تصویر فقاقه
گول مرد، پف ماهی ماهی نیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقاره
تصویر فقاره
((فَ ر ِ))
مهره پشت
فرهنگ فارسی معین