جدول جو
جدول جو

معنی فظیع - جستجوی لغت در جدول جو

فظیع
بسیار زشت، آب زلال و گوارا
تصویری از فظیع
تصویر فظیع
فرهنگ فارسی عمید
فظیع
کار زشت و به معنی آب گوارا
تصویری از فظیع
تصویر فظیع
فرهنگ لغت هوشیار
فظیع
((فَ))
کاری که در شناعت و بدی از حد درگذشته
تصویری از فظیع
تصویر فظیع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفظیع
تصویر تفظیع
بزشتی نسبت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفظیع
تصویر تفظیع
((تَ))
فظیع گردانیدن، زشت و سخت کردن، به زشتی نسبت دادن، زشتی، شناعت، جمع تفظیعات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فجیع
تصویر فجیع
دردناک، آزار دهنده، ناخوشایند
فرهنگ فارسی عمید
دردمند زن یا مرد، پیشامد سخت در تازی (فاجع) به جای آن به کار می رود دردناک جانگداز رقت آور: فلان را به وضعی فجیع کشتند. توضیح در عربی به جای آن فاجع مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقیع
تصویر فقیع
کبوتر پرنگی از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فظیظ
تصویر فظیظ
آب گشن، آب زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجیع
تصویر فجیع
((فَ))
دردناک، ناگوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فجیع
تصویر فجیع
Heinous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
น่าสะอิดสะเอียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فیع
تصویر فیع
آغاز کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفظیعات
تصویر تفظیعات
جمع تفظیع
فرهنگ لغت هوشیار