جدول جو
جدول جو

معنی فظیع

فظیع((فَ))
کاری که در شناعت و بدی از حد درگذشته
تصویری از فظیع
تصویر فظیع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فظیع

فظیع

فظیع
کار زشت و سخت از حد درگذشته در زشتی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آب شیرین و آب زلال. (منتهی الارب). آب گوارا و گویند آب زلال و ضد آن مضاض است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فجیع

فجیع
دردمند زن یا مرد، پیشامد سخت در تازی (فاجع) به جای آن به کار می رود دردناک جانگداز رقت آور: فلان را به وضعی فجیع کشتند. توضیح در عربی به جای آن فاجع مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار

تفظیع

تفظیع
فظیع گردانیدن، زشت و سخت کردن، به زشتی نسبت دادن، زشتی، شناعت، جمع تفظیعات
تفظیع
فرهنگ فارسی معین