صاحب منهاج گوید و صاحب جامع: آن دوایی ترکی است که دفع مجموع زهرها و گزیدگیها کند، چون به آب سرد بیاشامند دردهای سخت ساکن گرداند، مؤلف گوید: ظن من آبی است که جدوار است که از طرف ختا می آورند، (اختیارات بدیعی)، در برهان با این معنی ’فاط’ (با طاء بی نقطه) ضبط شده است، رجوع به فاط شود
صاحب منهاج گوید و صاحب جامع: آن دوایی ترکی است که دفع مجموع زهرها و گزیدگیها کند، چون به آب سرد بیاشامند دردهای سخت ساکن گرداند، مؤلف گوید: ظن من آبی است که جدوار است که از طرف ختا می آورند، (اختیارات بدیعی)، در برهان با این معنی ’فاط’ (با طاء بی نقطه) ضبط شده است، رجوع به فاط شود
همدیگر را گزیدن. (منتهی الارب). به معنی عضاض است. (از اقرب الموارد) ، با هم سختی کردن. (منتهی الارب). سخت گردیدن در جنگ: عاظّ القوم، در جنگ سخت شدند و بسختی جنگیدند. (از اقرب الموارد). معاظّه. و رجوع به معاظه شود
همدیگر را گزیدن. (منتهی الارب). به معنی عضاض است. (از اقرب الموارد) ، با هم سختی کردن. (منتهی الارب). سخت گردیدن در جنگ: عاظّ القوم، در جنگ سخت شدند و بسختی جنگیدند. (از اقرب الموارد). مُعاظّه. و رجوع به معاظه شود
رنجانیدن کسی را کاری و گرانبار ساختن و اندوهگین نمودن او را. کظاظه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) مصدر دیگر مکاظه. رجوع به مکاظه در این لغت نامه شود
رنجانیدن کسی را کاری و گرانبار ساختن و اندوهگین نمودن او را. کظاظه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) مصدر دیگر مکاظه. رجوع به مکاظه در این لغت نامه شود