جدول جو
جدول جو

معنی فطره - جستجوی لغت در جدول جو

فطره
زکات بدن که در روز عید فطر داده میشود
تصویری از فطره
تصویر فطره
فرهنگ لغت هوشیار
فطره
فطریه، صدقه ای که طبق دستور شرع باید در غروب روز آخر ماه رمضان کنار گذاشته شود و در روز عید فطر به مستحقان داده شود، فطری
تصویری از فطره
تصویر فطره
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفطره
تصویر مفطره
مفطره در فارسی مونث مفطر روزه بر غار چزا مونث مفطر، جمع مفطرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
سرشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطره
تصویر قطره
چکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آطره
تصویر آطره
بند چادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطره
تصویر قطره
(دخترانه)
مقدار کمی از مایع که از جایی بچکد، چکه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آطره
تصویر آطره
بند چادر، چادربند
فرهنگ واژه فارسی سره
بدل گذشتن، چیزی که که بر دل گذرد از احکام طریقت، قلب (باعتبار تسمیه حال باسم محل)، ادعیه ای که خوانده شود، جمع خطرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطره
تصویر شطره
نیمه ای نر نیمه ای ماده دو نیمه نر ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاره
تصویر فاره
زیرک، راهوار مثلاً مرکب فاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطره
تصویر قطره
یک چکه، چک، چکه، یک دانه باران، در پزشکی نوعی داروی مایع که به مقدار یک چکه در چشم یا گوش ریخته می شود
قطره قطره: چکه چکه مثلاً قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فجره
تصویر فجره
فاجر، گناهکار، تباه کار، نابکار، زناکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطره
تصویر خطره
خطرت، هر اندیشه ای که بر ذهن وارد می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
ویژگی های ذاتی، سرشت، طبیعت، نهاد، آفرینش، خلقت
فرهنگ فارسی عمید
ویدانک ویلان هم آوای پیلان (فرصت و فاصله میان کاری)، برجستن به بالا جستن، سرشیر جستن برجستن پریدن از بلندی، انتقال جسم است از جزو مسافتی به جزو مسافتی دیگر بدون آن که از اجزای ما بین گذر کند و محاذی آن قرار گیرد و به عبارت دیگر انتقال از مسافتی به مسافتی دیگر و از مکانی به مکانی دیگر بدون گذشتن از مسافت متوسط و این امر محال است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاره
تصویر فاره
یک موش، مشکدان واحد فار یک موش، جمع فارات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتره
تصویر فتره
گربه ماهی کهربی
فرهنگ لغت هوشیار
بوریایی از برگ خرما و غیره بافند و بر بالای چوبها و پروارهای سقف اطاق ها اندازند و گل و خاک بر بالای آن ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
دروغ آشکار، گشاده راه راه آشکار میان دو کوه آبخیز زهاب جمع فاجر بدکاران بدکرداران، زناکاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرطه
تصویر فرطه
لغزش در خشم، پیشی جستن پیشدستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فزره
تصویر فزره
شکاف توشک ران، راه دو سر تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فکره
تصویر فکره
فکرت در فارسی بوشا اندیشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقره
تصویر فقره
مهره پشت را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فغره
تصویر فغره
دمیدن پروین، شکفته دهانه دره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطیره
تصویر فطیره
کلوچه گوشتدار گوشت پیچه یلوه شن زی از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطوره
تصویر فطوره
پارسی است فتوره (پارچه و قماش)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطنه
تصویر فطنه
فطنت در فارسی تیز هوشی زیرکی
فرهنگ لغت هوشیار
دانه آس (آس پارسی و تازی است) پوزه خوک، بینی خوکی دماغ خوکی دماغ کوفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطریه
تصویر فطریه
دانش سرشتی، ساو روزه گشا در تازی (زکاه الفطر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطری
تصویر فطری
اصلی، ذاتی، طبیعی، خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطرس
تصویر فطرس
نام یکی از حواریون عیسی علیه السلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
آفرینش، خمیره، سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطرا
تصویر فطرا
یونانی تخم برز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطاه
تصویر فطاه
فرو رفتگی پشت بر آمدگی سینه
فرهنگ لغت هوشیار