- فضاحت
- رسوایی، بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی
معنی فضاحت - جستجوی لغت در جدول جو
- فضاحت
- رسوائی
- فضاحت ((فَ حَ))
- رسوایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فراخ شدن، فراخ گشتن مکان، فراخی، وسعت
فصیح بودن، زبان آور بودن، روان بودن سخن، تیززبانی، زبان آوری، روانی کلام، در ادبیات در فن بدیع خالی بودن کلام از ضعف تالیف، تنافر و تعقید لفظی و معنوی
فراخی
کشاورزی برزگری. کشاورزی
به رسوایی انجامیدن کار، و از حد گذشتن در رسوائی
گشاده زبان شدن، گشاده سخن، فصیح شدن، شعر شیوا
رسوائی، بدنامی
کشاورزی، برزگری
عیب، رسوایی، بدنامی
Eloquence
Clearness
eloquência
clareza
красноречие
claridad
Eloquenz
elokwencja
jasność
ясность
красномовство
ясність
helderheid
Klarheit
elocuencia
éloquence
clarté
eloquenza
chiarezza
welsprekendheid