- فصولیه
- لوبیا لوویا: ژاژک از گیاهان لوبیا
معنی فصولیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مردی مرد بودن
اصول دین و اصول فقه، اصول کلام و اصول فقه
پژمرده، افسرده، اندوهگین، پلاسیده، پژمریده
مونث فاعلی: علل فاعلیه
نری رجولیت، مردانگی
از ریشه پارسی فروسه بنگرید به فروسه و دلیری
مونث فهلوی، کلمه یا جمله ای که بزبان پهلوی باشد، شعری که به یکی از زبانهای محلی ایران (جز زبان ادبی و رسمی) بوزنی از اوزان عروضی هجایی سروده شده و بخشی از آنها در قالب دو بیتی استجمع فهلویات فهلویه مثال: من که بوسسته بی لو باره جانان جه هر کی لو بدند آن ها نگیر ام
مونث متولی
فرقهای از متصوفه که عقیده دارند خداوند در بعضی از اشیا و در مرشد حلول می کند، کسانی که معتقد به حلول روح خدا در آدم و سپس در پیغمبران دیگر هستند
بعضی از غلاه شیعه که قائل به حلول روح خداوند در علی ابن ابیطالب شده اند
پیروان حسینبن منصور حلاج که می گفتند خدا در اشیا حلول کرده، حلاجیان
اکثر عرفا و علمای اسلام این عقیده را رد کرده و آن را کفر و گمراهی خوانده اند
بعضی از غلاه شیعه که قائل به حلول روح خداوند در علی ابن ابیطالب شده اند
پیروان حسینبن منصور حلاج که می گفتند خدا در اشیا حلول کرده، حلاجیان
اکثر عرفا و علمای اسلام این عقیده را رد کرده و آن را کفر و گمراهی خوانده اند
ریشه ای، بنیادی، بنیادین
نخستین
صفویان
طایفه ای از علمای اسلام که در امور شرعیه به علم اصول عمل میکنند
بنیادی واساسی
نخستینی مونث اولی نخستین پیشین: حالت اولیه تربیت اولیه، جمع اولیات
نماز گزاری
خشک شدن
سرپرستی خاوند گاری هم آوای تفعیل شیفته گرداندن، جدا کردن مادر از فرزند
مداخلۀ بی جا در کار دیگران، برای مثال در کارخانه ای که ره علم و عقل نیست / وهم ضعیف رای فضولی چرا کند (حافظ - ۳۷۸)
فضول
فضول
پیرو اصول و قواعد، متکی بر اصول و قواعد محکم، عالمی که به علم اصول عمل می کند، عالم متعمق در اصول علوم، عالمی که در اصول دین بحث می کند، علمای اسلام که در امور شرعی به علم اصول عمل کنند
فرقه ای از صوفیان، پیرو شیخ صفی الدین اردبیلی
ماه دوم سال میلادی، پس از ژانویه و پیش از مارس
فرقه ای از مسلمانان که طریقه و مسلک آنان ریاضت، عبادت، تزکیۀ نفس، پیمودن مراحل اخلاص و کسب معرفت است و معتقدند که با عبادت و ریاضت و تزکیۀ نفس می توان به حق و حقیقت راه یافت. پیشوایانی دارند که مریدان را در طریق حق ارشاد می کنند، اهل طریقت، اهل کشف، اهل طریق
مونث صولج: ناب و، سیم ناب، چوگان کوچک
سوفی ها (و هذا رای السوفیه ابوریحان بیرونی) سوفیان
مونث قالی کارد، سرگین گردان خجک دار گونه ای حشره شبیه جعل و یا کوز که در سوراخ مارها می زید. توضیح با مراجعه با ماخذ مربوط این حشره شناخته نشد
توت فرنگی
پا جوش خرما بن پا جوش کویک، خویش نزدیک برای مرد، تیره در رده بندی
مونث فعلی پویه ای، کنونی مونث علی. یا قوه فعلیه. نیرو قوت
ابلوک نخود هر آش در فارسی بر سری ابلوکی، یاوه گویی ژاژ خایی
دانش ادبی