جدول جو
جدول جو

معنی فصل - جستجوی لغت در جدول جو

فصل
هر یک از چهار قسمت سال شامل سه ماه، کنایه از دوره، برهه، مرحله، واحد تقسیم بندی مطالب کتاب، مقاله، رساله و مانند آن، در ورزش دورۀ برگزاری مسابقات ورزشی، مقابل وصل، در علوم ادبی نیاوردن واو عطف بین اجزای کلام، در علم منطق خصوصیتی ذاتی که جنسی را از جنس دیگر متمایز می کند
تصویری از فصل
تصویر فصل
فرهنگ فارسی عمید
فصل
بخشی از کتاب یا رساله و معمولاً فصل را از باب کوچکتر گیرند، یک قسمت از چهار قسمت سال که بهار و تابستان و پائیز و زمستان است گویند
فرهنگ لغت هوشیار
فصل
((فَ صْ))
جدا کردن، خاتمه دادن به خصومت، مانع و حاجز میان دو چیز، محل اتصال دو استخوان، بخشی از کتاب یا رساله، هر یک از چهار فصل سال
تصویری از فصل
تصویر فصل
فرهنگ فارسی معین
فصل
آوام، فرگرد، گسست، موسم، ورشیم
تصویری از فصل
تصویر فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
فصل
دوران، زمان، عهد، گاه، موسم، موعد، نوبت، وقت، هنگام، انفصال، برش، تفکیک، جداسازی، جدایی، باب، بخش، بند، ماده، مبحث، مقوله
متضاد: وصل
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفصل
تصویر مفصل
مقابل مجمل، با شرح و بسط، صورت تفصیلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصلت
تصویر فصلت
چهل و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۴ آیه، مصابیح، سجده
فرهنگ فارسی عمید
(فُصْ صِ لَ)
نام سورۀ چهل ویکمین از قرآن، سورۀ مکیه و پنجاه وچهار آیت است، پس از سورۀ مؤمن و پیش از شوری. (از یادداشت های مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
نهال خرما که از جایش بجای دیگر برند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
منسوب به فصل. مربوط به فصل. (فرهنگ فارسی معین) ، تاریخی است از سال شمسی که بفصل تعلق دارد، اما مأخذ آن تاریخ هجری قمری است. تفصیل این اجمال بدین منوال است که در عهد جلال الدین اکبر پادشاه هند در دفاتر تحصیل خراج هندوستان طرز جدید سیاق میرزایان ایرانی قرار یافت، به جهت جمعیت اسلام. تاریخ ’سنبت بکرماجیت’ که در دفاتر هند از قدیم معمول بود مندرج ساختند، لیکن چون مدار تحصیل خراج بر فصول شمسی است لهذا تفاوت بسیار پیدا شد. در آن تاریخ که سال 971 هجری قمری بود و اتفاقاً در آن ایام مبداء سال هجری که غرۀ محرم باشد با ابتدای فصل پاییزو قرب زمان اعتدال شب و روز که نزد هندوان یازدهم درجۀ سنبله است مطابق افتاد. سنین هجری را بدان قدر که گذشته بود فصلی نام نهاده، آغاز سال از تحویل آفتاب به سنبله که تقریباً ابتدای ماه کوار و شروع هنگام درودن زراعت فصل پاییز باشد مقرر ساختند. چون سال تاریخ هجری که قمری بود در دفاتر تحصیل خراج به سبب تعلق فصل شمسی منتقل گردید و در دیگر مقدمات سال تاریخ هجری به دوازده ماه قمری به دستور سابق باقی ماند. پس به مقابلۀ تعداد ایام هر دو تاریخ در مدت دو سال و هشت ماه و شانزده روز چهار گهری زیادت، یک ماه در شهور قمری پیدا گشت، زیرا که سال شمسی 365 روز و ربع روز است و در اینجا مراد از روز مجموع روز و شب است که شصت گهری باشد، پس سال قمری کوتاه تر است از سال شمسی به 10 روز و 53 گهری و 9 پل. بعد از انقضای مدت صد سال فصلی شمسی زیادت سه سال و چند روز بر سال هجری قمری پدید آید. (فرهنگ فارسی معین از غیاث و آنندراج). به اصطلاح مردم هندوستان تاریخ سال شمسی که بفصل تعلق دارد و این تاریخ را جلال الدین اکبرشاه در سال نهصد و هفتاد و یک هجری برقرار کرد و مبداء آن را از تحویل شمس به سنبله قرار داد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فَ صِ)
منسوب به محمد بن فضل فصلی. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
امدی هنگامی منسوب به فصل مربوط به فصل، تاریخی است از سال شمسی که به فصل تعلق دارد اما ماخذ آن تاریخ هجری قمری است. تفصیل این اجمال بدین منوال است که در عهد جلال الدین اکبر پادشاه هند در دفاتر تحصیل خراج هندوستان طرز جدید سیاق میرزایان ایرانی قرار یافت به جهت جمعیت اسلام. تاریخ سنبت بکر ماجیت که در دفاتر هند از قدیم معمول بود مندرج ساختند لیکن چون مدار تحصیل خراج بر فصول شمسی است لهذا تفاوت بسیار پیدا شد، در آن تاریخ که سال هجری قمری 971 بود و اتفاقا در آن ایام مبدا سال هجری که غره محرم باشد با ابتدای فصل پاییز و قرب زمان درجه اعتدال شب و روز که نزد هندوان یازدهم سنبله است - مطابق افتاد. از آن وقت سنین هجری را بدان قدر که گذشته بود فصلی نام نهاده آغاز سال از تحویل آفتاب به سنبله که تقریبا ابتدای ماه کورا و شروع هنگام درودن زراعت فصل پاییز باشد مقرر ساختند. چون سال تاریخ هجری که قمری بود در دفاتر تحصیل خراج به سبب تعلق فصل سال شمسی منتقل گردید و در دیگر مقدمات سال تاریخ هجری به دوازده ماه قمری به دستور سابق باقی ماند پس به مقابله تعداد ایام هر دو تاریخ در مدت دو سال و هشت ماه و شانزده روز چهار گهری زیادت یک ماه در شهور قمری پیدا گشت زیرا که سال شمسی 365 روز و ربع روز است و درینجا مراد از روز مجموع روز و شب است که شصت گهر باشد، پس سال قمری کوتاهتر است از سال شمسی به 10 روز و 53 گهری و 9 پل. بعد از انقضای مدت صد سال فصلی شمسی زیادت سه سال و چند روز بر سال هجری قمری پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
گسترده، بند، بندگاه، پر دامنه، بلند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
موسميٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
Quarterly, Seasonable, Seasonal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestriellement, saisonnier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
щоквартально , сезонний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
รายไตรมาส , ตามฤดูกาล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestralmente, sazonal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
ежеквартально , сезонный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
vierteljährlich, saisonal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
سہ ماہی , موسمی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
ত্রৈমাসিকভাবে , মৌসুমি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
üç aylık, mevsimsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
kila robo mwaka, wa msimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestralmente, estacional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
四半期ごとに , 季節的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
季度地 , 季节性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
רבעוני , עונתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
분기별로 , 계절적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
secara triwulanan, musiman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
kwartalnie, sezonowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
kwartaal, seizoensgebonden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestralmente, stagionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
त्रैमासिक रूप से , मौसमीय
دیکشنری فارسی به هندی