جدول جو
جدول جو

معنی فص - جستجوی لغت در جدول جو

فص
نگین انگشتری، مفصل استخوان
تصویری از فص
تصویر فص
فرهنگ فارسی عمید
فص(فَص ص / فِص ص / فُص ص)
نگینه. (منتهی الارب). آنچه بر انگشتری سوار کنند از معدنیات چون یاقوت و جز آن. (اقرب الموارد) ، پیوند استخوان. پیوند هر دو استخوان. مفصل، پیوند کار. ج، فصوص. (منتهی الارب) ، اصل و حقیقت کار. (از اقرب الموارد) ، سیاهی چشم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دانۀ سیر. (منتهی الارب). ج، افص ّ، فصاص، فصوص. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فص
نگین انگشتر، دانه سیر، بند (مفصل)
تصویری از فص
تصویر فص
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فصیحه
تصویر فصیحه
(دخترانه)
مؤنث فصیح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فصیح الملک
تصویر فصیح الملک
(پسرانه)
آنکه در کشور خود در فصاحت از همه بالاتر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فصیح الزمان
تصویر فصیح الزمان
(پسرانه)
آنکه در زمان خود در فصاحت از همه بالاتر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فصیح الدین
تصویر فصیح الدین
(پسرانه)
دارای روشنی و فصاحت در دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فصیح
تصویر فصیح
(پسرانه)
دارای فصاحت، ویژگی سخن روشن و آشکار و دور از ابهام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فصوص
تصویر فصوص
فص ها، نگینهای انگشتری، مفاصل استخوان، جمع واژۀ فص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصاحت
تصویر فصاحت
فصیح بودن، زبان آور بودن، روان بودن سخن، تیززبانی، زبان آوری، روانی کلام، در ادبیات در فن بدیع خالی بودن کلام از ضعف تالیف، تنافر و تعقید لفظی و معنوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصحا
تصویر فصحا
فصیح ها، ویژگی کسانی که خوب سخن بگویند و کلامش بدون ابهام باشد، همراه با شیدایی ها، جمع واژۀ فصیح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصیحه
تصویر فصیحه
فصیح، ویژگی آنکه خوب سخن بگوید و کلامش بدون ابهام باشد، همراه با شیدایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصل
تصویر فصل
هر یک از چهار قسمت سال شامل سه ماه، کنایه از دوره، برهه، مرحله، واحد تقسیم بندی مطالب کتاب، مقاله، رساله و مانند آن، در ورزش دورۀ برگزاری مسابقات ورزشی، مقابل وصل، در علوم ادبی نیاوردن واو عطف بین اجزای کلام، در علم منطق خصوصیتی ذاتی که جنسی را از جنس دیگر متمایز می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصاص
تصویر فصاص
فص ها، نگینهای انگشتری، مفاصل استخوان، جمع واژۀ فص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصلت
تصویر فصلت
چهل و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۴ آیه، مصابیح، سجده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصیح
تصویر فصیح
ویژگی کسی که خوب سخن بگوید و کلامش بدون ابهام باشد، همراه با شیدایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصاد
تصویر فصاد
رگ زن، آنکه پیشه اش رگ زدن است، آنکه دیگری را رگ می زند و از بدن او خون کم می کند، فصاد، رگ شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصد
تصویر فصد
رگ زدن و خون گرفتن از ورید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصیل
تصویر فصیل
دیوار کوتاه درون حصار یا بارۀ شهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصیحه
تصویر فصیحه
مونث فصیح، جمع فصیحات فصائح (فصایح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصول اربعه
تصویر فصول اربعه
امدان چهار گانه چهار هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصولیه
تصویر فصولیه
لوبیا لوویا: ژاژک از گیاهان لوبیا
فرهنگ لغت هوشیار
نگین نگین انگشتری پارسی تازی گشته اسپست (یونجه در ترکی)، سیاب یک سیاب (سیا حباب)
فرهنگ لغت هوشیار
جدا کردن، دور ساختن، رهایی یافتن، برابری در سرما و گرما خنکی تکژ تکس دانه انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصیح
تصویر فصیح
زبان آور، خوش سخن، دارای فصاحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصیح اللسان
تصویر فصیح اللسان
زبان آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصیص
تصویر فصیص
بریده جدا شده گسسته، جنبش و تاب خوردگی، هسته خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصیخ
تصویر فصیخ
سست اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصید
تصویر فصید
رگ زده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصیل
تصویر فصیل
دیوار کوتاه درون حصار
فرهنگ لغت هوشیار
پا جوش خرما بن پا جوش کویک، خویش نزدیک برای مرد، تیره در رده بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصیم
تصویر فصیم
بریده، شکسته، باز شده، تیر ستبر
فرهنگ لغت هوشیار
رهایی از بدی، برابر در سرما و گرما خنک گزوان (کزوان تازی گشته) از پرندگان، بازمان (سکته)، برابر در گرما و سرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصول
تصویر فصول
جمع فصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصل
تصویر فصل
آوام، فرگرد، گسست، موسم، ورشیم
فرهنگ واژه فارسی سره