- فشغ
- سرخدار چینی از گیاهان
معنی فشغ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مغز نای، گیاه پیچک
دوشیزگی بردن دختری بردن، پوشیده شدن، سستی کردن
لبه: در آوند و خنور، زمین خشک، پهن این واژه پارسی نیز هست برابر با جوجه مرغ خانگی نا آرام ناشکیبا
پراکندن پیام
ترسو شدن، کاهلی مرد ترسو و بد دل
پارسی تازی گشته فشنگ
شادمانی، آزمندی، خوشدلی، دویدن، گریختن
بیهوده
سیلی زدن، دروغ در بازی، ستم کردن
رویگردانی از کسی
هزار گوشان از گیاهان گیاهی بی برگ که به درخت مجاور می پیچد، فاشرا
دمیدن بوی
گیاهی شبیه فاشرا با و میوه ای خوشه مانند و شاخه های باریک و بلند که به گیاهان اطراف خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
ترس، کاهلی، سستی
شاخ (جانور یا درخت)، شاخ گاو که میان آن را خالی کرده باشند و بدان شراب خورند
کاکل، یال اسب، برای مثال گرفتش فش و یال اسپ سیاه / ز خون لعل شد خاک آوردگاه (فردوسی - ۵/۴۱۲ حاشیه)
مانند، پسوند متصل به واژه به معنای شبیه مثلاً اژدهافش، شیرفش،برای مثال همی بود پیشش پرستارفش / پراندیشه و دست کرده به کش (فردوسی - ۵/۲۹۸)
مانند، پسوند متصل به واژه به معنای شبیه مثلاً اژدهافش، شیرفش،
معشوق، دلبر
بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، طاغوت، ایبک، بغ، وثن، شمسه، ژون، صنم، بد، آیبک، جبتبرای مثال گفتم فغان کنم ز تو ای بت هزار بار / گفتا که از «فغان» بود اندر جهان فغان (عنصری - لغت نامه - فغ)
بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، طاغوت، ایبک، بغ، وثن، شمسه، ژون، صنم، بد، آیبک، جبت
شاخ حیوان، کنایه از شاخ جانور، ظرف شرابی که از شاخ گاو ساخته شده باشد، برای مثال به بازی و خنده گرفت و نشست / شغ گاو و دنبال گرگی به دست (فردوسی - لغت نامه - شغ)
معشوق و دلبر
پریشان، کاکل اسب، یال را هم گویند
بت، صنم، معشوق، دلبر، زیبارو
وش، پسوندی که در آخر واژه می آید و معنای شباهت را می رساند
صدای مار، صدای بیرون زدن مایعی از جایی باریک با فشار، صدای آتش بازی، فش فش