معنی فغ
- فغ
- معشوق، دلبر
بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، طاغوت، ایبک، بغ، وثن، شمسه، ژون، صنم، بد، آیبک، جبتبرای مثال گفتم فغان کنم ز تو ای بت هزار بار / گفتا که از «فغان» بود اندر جهان فغان (عنصری - لغت نامه - فغ)
