- فسول
- جمع فسل، فرومایگان
معنی فسول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرومایگی ناکسی سستی در کار
شکم هشته شکم افتاده، ابرسست ابر ناپایدار، دول ته پهن
دلیر پهلوان سر کگی ترش شدن می، دلیری
فرستاده
پیغام، پیغامبری، بمعنی رسالت
جمع حسل، سوسمارک ها بچه سوسمار ها
اغوا کننده، فریبنده
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، نبی اللّٰه، وخشور، پیغامبر، پیمبر، پیامبر، نبی
فرستاده شده، فرستاده شده از جانب خدا
کسی که مامور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد، قاصد، پیک
فرستاده شده، فرستاده شده از جانب خدا
کسی که مامور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد، قاصد، پیک
افسون، حیله، تزویر، مکر، نیرنگ، دمدمه، کلماتی که جادوگران و عزائم خوانان هنگام جادو کردن به زبان می آورند، سحر، جادو
فیل ها، دو مهرۀ شطرنج، جمع واژۀ فیل
پست شدن، کم قدر شدن، فرومایه شدن، پستی و فرومایگی
فحل ها، ویژگی جنس نر از هر حیوانی، کنایه از دانایان، خردمندان، جمع واژۀ فحل
کنایه از دلاوران
کنایه از دلاوران
بیرون شدن از فرمان خدا، خارج شدن از طریق حق و صلاح، ارتکاب اعمال زشت و گناه آلود
فسیله ها، نهال ها، نهال های خرما، جمع واژۀ فسیله
آنچه با آن سروتن خود یا چیز دیگر را بشویند مانند آب، صابون، خطمی و غیره
جنبنده، نیک راستکار مرد
آن آبی که بدان خود را بشویند
جمع فحل، گش ها دانایان دلیران جمع فحل نرها گشنها یا فحول شعرا. شاعرانی که چون با شاعران دیگر معارضه کنند چیره شوند چیره دستان در مهاجرت. توضیح در اقرب الموارد فحول الشعراء ضبط کرده، دلیران، نامداران
جمع فل، رخنه های شمشیر شکستگی های شمشیر
جمع فصل
جمع فضل یاوه گو، آنکه اخبار مضره به دیگران رساند، باقیمانده از مال زیاده بر حاجت
آثار و بقایای موجودات زنده قدیم مانند استخوان، دندان، صدف و غیره
منسوب به فسا
تزویر، نیرنگ، مکر
فسق بنگرید به فسق بیرون رفتن از فرمان خدا، خروج از راه حق و صواب
بازی و ظرافت
تباه شدن
پستاز: اسپ، پست اسبی که در میدان (مسابقه) عقب همه اسبان بدود، فرومایه سفله پست
جمع فسل، شاخ های نشانده رز، فرومایگان
جمع فیل، پیلان بچه پیل جمع فیل: پیلان
سست تنبل
آغازنده، فریبنده فریبنده و اغوا کننده، جمع مسولین