جدول جو
جدول جو

معنی فسوس - جستجوی لغت در جدول جو

فسوس
بازی و ظرافت
تصویری از فسوس
تصویر فسوس
فرهنگ لغت هوشیار
فسوس
((فُ))
افسوس، دریغ، ریشخند، استهزاء
تصویری از فسوس
تصویر فسوس
فرهنگ فارسی معین
فسوس
افسوس، برای مثال دیو بگرفته مر تو را به فسوس / تو خوری بر زیان مال افسوس (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۷)
تصویری از فسوس
تصویر فسوس
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افسوس
تصویر افسوس
حسرت، حیف، تاسف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افسوس
تصویر افسوس
اندوه، دریغ، حسرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افسوس
تصویر افسوس
ریشخند، تمسخر، دریغ، حسرت، ظلم، ستم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افسوس
تصویر افسوس
احساس دریغ، حسرت و اندوه، ریشخند، استهزا، سخریه، ظلم، ستم، برای مثال ای صدر نائبی به ولایت فرست زود / معزول کن معینک منحوس دزد را ی زرهای بی شمار به افسوس می برد / آخر شمار او بکن از بهر مزد را (ناظم الاطبا - لغتنامه - افسوس)
مکر و حیله
افسوس خوردن: حسرت خوردن، دریغ خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسوس
تصویر دسوس
دورنگ دغا باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسوس
تصویر حسوس
خشکسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروس
تصویر فروس
فرس ها، اسب ها، جمع واژۀ فرس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فسون
تصویر فسون
افسون، حیله، تزویر، مکر، نیرنگ، دمدمه، کلماتی که جادوگران و عزائم خوانان هنگام جادو کردن به زبان می آورند، سحر، جادو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فسوق
تصویر فسوق
بیرون شدن از فرمان خدا، خارج شدن از طریق حق و صلاح، ارتکاب اعمال زشت و گناه آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طسوس
تصویر طسوس
جمع طس، از ریشه پارسی تشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
گزیر شبگرد، گرگ، شکار جوی، زن بی باک از مردان، گشت کننده، شب شکار، تهی مرد (مرد بی خیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسوس
تصویر غسوس
خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوس
تصویر فتوس
فرانسوی زه (جنین) دشتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروس
تصویر فروس
جمع فرس، از ریشه پارسی اسپان شیر از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنوس
تصویر فنوس
فانوس بنگرید به فانوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقوس
تصویر فقوس
خربزه شامی خیار چنبر از گیاهان زرد گردیدن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
خر نوب هندی خیار شنبر خیار چنبر از گیاهان لاتینی تازی گشته چیمکانی از گیاهان، جمع فلس، پشیز ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسیس
تصویر فسیس
سست خرد، سست اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسوی
تصویر فسوی
منسوب به فسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسون
تصویر فسون
تزویر، نیرنگ، مکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسول
تصویر فسول
جمع فسل، فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسوق
تصویر فسوق
فسق بنگرید به فسق بیرون رفتن از فرمان خدا، خروج از راه حق و صواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسود
تصویر فسود
تباه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به قیسوس، جمع قس، سالاران سرکشیشان یونانی تازی گشته پاپیتال پیچک از گیاهان یکی از گونه های عشقه
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است به ارتفاع 10 تا 15 متر از تیره سبزی آساها که به حالت وحشی می روید. برگ هایش بزرگ شامل 8 تا 16 برگچه سبز روشن است. گل آذینش خوشه ای و گل هایش زرد شفاف و میوه اش نیام و دراز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فسون
تصویر فسون
((فُ))
مکر، تزویر، سحر، جادو، افسون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فسوق
تصویر فسوق
((فُ))
بیرون شدن از فرمان خدا، انجام اعمال زشت و ناروا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلوس
تصویر فلوس
پولک ها، پول های سیاه، پشیز ها، جمع واژۀ فلس، فلس ها، سکه ای رایج در بعضی کشورهای عربی مانند عراق
میوه ای دراز و تیره رنگ که دانه های آن مصرف دارویی دارد، درخت این میوه که گرمسیری، با برگ های بزرگ و گل های زرد رنگ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوس
تصویر سوس
طبیعت، اصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوس
تصویر سوس
بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوسه، پیتک، پت، بیب، بیو
شیرین بیان، گیاهی علفی پایا با شاخه های بلند وگل های زرد یا کبود رنگ که بلندیش به یک متر می رسد و در ریشۀ آن غده هایی سیاه تولید می شود که دو نوع شیرین و تلخ است و نوع شیرین آن در طب به کار می رود، مهک
سوسمار، روغنی که از سوسمار بگیرند و آن را در قدیم زنان برای فربهی می خوردند یا به بدن خود می مالیدند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فسس
تصویر فسس
جمع فسیس، سست خردان سست اندامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوس
تصویر سوس
اصل، طبیعت
فرهنگ فارسی معین