معنی فروس - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با فروس
فروس
- فروس
- ماذریون. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به ماذریون و مازریون شود
لغت نامه دهخدا
فروس
- فروس
- جَمعِ واژۀ فرس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اسبان. رجوع به فرس شود
حلزون. (دزی ج 2 ص 263)
لغت نامه دهخدا
فروغ
- فروغ
- روشنائی، تابش، پرتو، شعله آتش، روشنی که از آتش خورشید و دیگر منابع نورانی می تابد
فرهنگ نامهای ایرانی