- فستات(فُ /فِ)
خیمه و خرگاه بزرگ. (منتهی الارب). لغتی در فسطاط. (از اقرب الموارد). رجوع به فسطاط شود
معنی فستات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(فُ)
لغت نامه دهخدا
فسفاتها املاح اسید فسفریک هستند و برای کودهای شیمیایی به کار میروند. فسفاتهای قلیایی مانند فسفاتهای سدیم و پتاسیم و آمونیم در آب محلول هستند و فسفاتهای دیگر در آب غیرمحلول، ولی در اسیدها محلول اند. فسفاتها با نیترات نقره رسوب زرد فسفات نقره تولید میکنند که در اسید ازتیک و آمونیاک هر دو حل میشود. (فرهنگ فارسی معین)
(فُ)
لغت نامه دهخدا
ریزه و شکسته از هر چیزی. (منتهی الارب) : ماتفتت من الشی ٔ، ریزۀ نان را گویند. (اقرب الموارد). فتات، ریزۀ نان را گویند، و ریزۀ هر چیز را نیز گفته اند. (برهان). تحقیق اینکه واژۀ فوق اصلاً فارسی است یا عربی، میسر نشد
فرانسوی سرکگ نمکی که از ترشک سرکه جدا میشود ملحی که از اسید استیک مشتق میشود مانند: استات سرب استات مس و غیره
فسفاتها املاح اسید فسفریک هستند و برای کودهای شیمیائی بکار میروند، فسفاتهای قلیائی مانند فسفاتهای سدیم و پتاسیم و آمونیم در آب محلول هستند و فسفاتهای دیگر در آب غیر محلول ولی در اسید ها محلولند
((اَ س ِ))
فرهنگ فارسی معین
نمک مشتق از اسید استیک مانند استات سرب، استات مس، استات آهن و غیره، نمکی که از اسید استیک حاصل شود
