آستات آستات فرانسوی سرکگ نمکی که از ترشک سرکه جدا میشود ملحی که از اسید استیک مشتق میشود مانند: استات سرب استات مس و غیره فرهنگ لغت هوشیار
آستان آستان درگاه، جلو در، کفش کن، کنایه از دربار و بارگاه، برای مِثال راست شو، تا به راستان برسی / خاک شو، تا به آستان برسی (اوحدی - ۵۶۶)، مقبرۀ امامان و امام زادگان، کنایه از در حضور پادشاهان و بزرگان فرهنگ فارسی عمید
استات استات نمک مشتق از اسید استیک مانند استات سرب، استات مس، استات آهن و غیره، نمکی که از اسید استیک حاصل شود فرهنگ فارسی معین