شهر کوچکی است در مرکز بخش فریمان مشهد که تا پیش از 1313 هجری شمسی قریۀ بی اهمیتی بیش نبود و طوایف بربری و تیموری در آن ساکن بودند. رضاشاه از نظر موقعیت طبیعی این ناحیه بدان توجه کرد و موجبات آبادانی و شهرسازی درست را در آن فراهم ساخت و اکنون دارای ادارات و بناهای نوساز و خیابانهای متعدد است و در آن بندی ساخته شده که از طریق لوله کشی آب مشروب اهالی را تأمین میکند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
شهر کوچکی است در مرکز بخش فریمان مشهد که تا پیش از 1313 هجری شمسی قریۀ بی اهمیتی بیش نبود و طوایف بربری و تیموری در آن ساکن بودند. رضاشاه از نظر موقعیت طبیعی این ناحیه بدان توجه کرد و موجبات آبادانی و شهرسازی درست را در آن فراهم ساخت و اکنون دارای ادارات و بناهای نوساز و خیابانهای متعدد است و در آن بندی ساخته شده که از طریق لوله کشی آب مشروب اهالی را تأمین میکند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
امر، دستور، حکمی که از جانب شخص بزرگ صادر شود، حکم، وسیله ای دایره ای شکل برای هدایت خودرو، رل فرمان بردن: کنایه از اطاعت کردن فرمان راندن: کنایه از حکومت کردن فرمان دادن: امر کردن، حکم کردن، اجازه دادن فرمان یافتن: دریافت کردن فرمان، کنایه از مردن
امر، دستور، حُکمی که از جانب شخص بزرگ صادر شود، حُکم، وسیله ای دایره ای شکل برای هدایت خودرو، رل فرمان بردن: کنایه از اطاعت کردن فرمان راندن: کنایه از حکومت کردن فرمان دادن: امر کردن، حکم کردن، اجازه دادن فرمان یافتن: دریافت کردن فرمان، کنایه از مردن
در اوستا: نئیره منه، مرکب از دو جزو: نئیره به معنی نر، فحل + منه (= مناو) از ریشه من (اندیشیدن) ، جمعاً یعنی نرمنش، مردسرشت. در گزارش پهلوی این کلمه را به مرت منیشن ترجمه کرده اند و به تعبیر دیگر دلیر و پهلوان. این کلمه در اوستا صفت گرشاسپ جهان پهلوان است، ولی به تدریج به صورت نریمان و نیرم درآمده اسم خاص (علم) گردید و در ادبیات ما سام (بن) گرشاسب (بن) نریمان آمده در صورتی که در اصل نریمان صفت (و لقب) خود گرشاسب بوده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به معنی نریم است که جد رستم زال باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) (از غیاث اللغات). نام پهلوان مشهور ایران که پسر قهرمان پدر سام و جد زال زر که جد بزرگ رستم باشد. (ناظم الاطباء) : همی حیران و بی سامان و پژمان حال گردیدی اگر دیدی به صف ّ دشمنان سام نریمانش. ناصرخسرو. آورده ام سه بیت به تضمین ز شعر خویش در مرثیه به نام نریمان برآمده. خاقانی
در اوستا: نئیره منه، مرکب از دو جزو: نئیره به معنی نر، فحل + منه (= مناو) از ریشه من (اندیشیدن) ، جمعاً یعنی نرمنش، مردسرشت. در گزارش پهلوی این کلمه را به مرت منیشن ترجمه کرده اند و به تعبیر دیگر دلیر و پهلوان. این کلمه در اوستا صفت گرشاسپ جهان پهلوان است، ولی به تدریج به صورت نریمان و نیرم درآمده اسم خاص (علم) گردید و در ادبیات ما سام (بن) گرشاسب (بن) نریمان آمده در صورتی که در اصل نریمان صفت (و لقب) خود گرشاسب بوده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به معنی نریم است که جد رستم زال باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) (از غیاث اللغات). نام پهلوان مشهور ایران که پسر قهرمان پدر سام و جد زال زر که جد بزرگ رستم باشد. (ناظم الاطباء) : همی حیران و بی سامان و پژمان حال گردیدی اگر دیدی به صف ّ دشمنان سام نریمانش. ناصرخسرو. آورده ام سه بیت به تضمین ز شعر خویش در مرثیه به نام نریمان برآمده. خاقانی
دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار که دارای 533 تن سکنه است. از چشمه و قنات مشروب میشود. محصول عمده آنجا غله، پنبه، زیره و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار که دارای 533 تن سکنه است. از چشمه و قنات مشروب میشود. محصول عمده آنجا غله، پنبه، زیره و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
در فرهنگ برهان قاطع و انجمن آراو جز آن نوشته اند: کریمان نام جد دوم رستم زال است که پدر نریمان باشد. و ولف در فهرست لغات شاهنامه و نیز فرهنگ آنندراج نوشته اند: نام یک پهلوان ایرانی که پدر نریمان بوده است. اما این معنی نادرست است و منشاء آن ظاهراً بیت زیر است از شاهنامه: همان سام پور نریمان بود نریمان گرد از کریمان بود. (از یادداشت مؤلف). در اینجا کریمان جمع کریم عربی است. رشیدی بیت زیر را از فردوسی شاهد آورده و انتساب آن بدان گویندۀ بزرگ مورد تأمل است: به بالای سام نریمان بود بمردی و زور کریمان بود. (ازحاشیۀ برهان چ معین). ، نام شهر کرمان هم بوده است. (برهان). در مؤید گفته که نام شهر کرمان کریمان بوده و حذف شده به کرمان شهرت نموده است. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)
در فرهنگ برهان قاطع و انجمن آراو جز آن نوشته اند: کریمان نام جد دوم رستم زال است که پدر نریمان باشد. و ولف در فهرست لغات شاهنامه و نیز فرهنگ آنندراج نوشته اند: نام یک پهلوان ایرانی که پدر نریمان بوده است. اما این معنی نادرست است و منشاء آن ظاهراً بیت زیر است از شاهنامه: همان سام پور نریمان بود نریمان گرد از کریمان بود. (از یادداشت مؤلف). در اینجا کریمان جمع کریم عربی است. رشیدی بیت زیر را از فردوسی شاهد آورده و انتساب آن بدان گویندۀ بزرگ مورد تأمل است: به بالای سام نریمان بود بمردی و زور کریمان بود. (ازحاشیۀ برهان چ معین). ، نام شهر کرمان هم بوده است. (برهان). در مؤید گفته که نام شهر کرمان کریمان بوده و حذف شده به کرمان شهرت نموده است. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)