جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فریبان

فریبان

فریبان
در حال فریبیدن و فریفتن. (یادداشت بخط مؤلف) :
گرد گردان و فریبانت همی برد چو گوی
تا چو چوگانت بکرد این فلک چوگان باز.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

فریمان

فریمان
شهر کوچکی است در مرکز بخش فریمان مشهد که تا پیش از 1313 هجری شمسی قریۀ بی اهمیتی بیش نبود و طوایف بربری و تیموری در آن ساکن بودند. رضاشاه از نظر موقعیت طبیعی این ناحیه بدان توجه کرد و موجبات آبادانی و شهرسازی درست را در آن فراهم ساخت و اکنون دارای ادارات و بناهای نوساز و خیابانهای متعدد است و در آن بندی ساخته شده که از طریق لوله کشی آب مشروب اهالی را تأمین میکند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

فریقان

فریقان
تثنیۀ فریق درحالت رفع. فریقین، دو طرف. رجوع به فَریقَین شود
لغت نامه دهخدا

فریزان

فریزان
نام قریه ای است از قرای هرات که بر در شهر واقع شده و آن را فریزه نیز گویند. (آنندراج). فریزن. رجوع به فریزن شود
لغت نامه دهخدا