- فرونت
- رخسار، جبهه
معنی فرونت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متواضع
افتاده، متواضع، خاکی، بی تکبر
واحد شمارش هواپیما، کشتی، هلی کوپتر و مانند آن مثلاً سه فروند هواپیما، سکان کشتی، چوبی که پشت در قرار بدهند که در باز نشود، کلون
مقابل خرید و ابتیاع، فروش، بیع
تواضع کننده، خاضع، خاشع، نرم گردن
چوبی که در پس در اندازند تا گشوده نشود، سکان کشتی، بادبان کشتی، واحد برای شمارش کشتی و هواپیما: دو فروند کشتی سه فروند هواپیما
((فَ وَ))
فرهنگ فارسی معین
چوبی که در پس می انداختند تا در باز نشود، سکان کشتی، بادبان کشتی، واحد شمارش کشتی و هواپیما، فرونده
فروختن، فروش
Indulgent, Meek
indulgente, humilde
снисходительный , кроткий
nachsichtig, sanftmütig
pobłażliwy, pokorny
поблажливий , покірний
indulgente, humilde
indulgent, humble
indulgente, umile
vergevend, nederig
दयालु , विनम्र
penyayang, rendah hati
مترفٌ , متواضعٌ
관대한 , 온화한
סבלני , צנוע
宽容的 , 温顺的
寛大な , 穏やかな
hoşgörülü, alçakgönüllü
mwenye huruma, mnyenyekevu
ใจกว้าง , อ่อนน้อม
উদার , নম্র
مہربان , فروتن
دبیره، رایاوات، کلک
(خط جبهی) انگلیسی پیشانکش