- فرولنگیدن(دِ تَ)
لنگیدن:
بمسجد خواند ار مؤذن چو کرکس زآن فرولنگی
دوی چون گرگ پویان گر به گرگان خواندت سلطان.
ناصرخسرو.
رجوع به لنگیدن شود
بمسجد خواند ار مؤذن چو کرکس زآن فرولنگی
دوی چون گرگ پویان گر به گرگان خواندت سلطان.
ناصرخسرو.
رجوع به لنگیدن شود
