معنی فرو نگریدن فرو نگریدن((~. نِ گَ دَ)) به پایین نگاه کردن، تنگ چشم بودن، فرو نگریستن تصویر فرو نگریدن فرهنگ فارسی معین
فرودنگریدن فرودنگریدن به پایین نگاه کردن: آنجا برفت و فرودنگرید. (مجمل التواریخ و القصص) لغت نامه دهخدا
فرو نگریستن فرو نگریستن بپایین نگاه کردن، همت دون داشتن، بپایین نگاه کردن، همت دون داشتن فرهنگ لغت هوشیار
فرو باریدن فرو باریدن ریختن: باران گلوله بر سر ایشان فرو بارید. یا فرو باریدن گوهر (گهر)، گوهر نثار کردن، خون گریستن فرهنگ لغت هوشیار