جدول جو
جدول جو

معنی فروشگاه - جستجوی لغت در جدول جو

فروشگاه
جای فروش، محل فروش اجناس
تصویری از فروشگاه
تصویر فروشگاه
فرهنگ فارسی عمید
فروشگاه
(فُ)
جای فروش. جای فروختن متاع و کالا. دکان. (یادداشت بخط مؤلف). در تداول مردم، بیشتر به دکانهای بزرگ که متاع متنوع دارند اطلاق شود
لغت نامه دهخدا
فروشگاه
جای فروختن متاع و کالا، دکان
تصویری از فروشگاه
تصویر فروشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
فروشگاه
((فُ))
محل فروش اجناس، جای فروش، مغازه
تصویری از فروشگاه
تصویر فروشگاه
فرهنگ فارسی معین
فروشگاه
دکان، سوپر، سوپرمارکت، مغازه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرودگاه
تصویر فرودگاه
جای فرود آمدن، محل پایین آمدن، میدان وسیع دارای باند آشیانه و دستگاه های دیگر برای فرود آمدن یا پرواز کردن هواپیما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورزشگاه
تصویر ورزشگاه
جای ورزش، مکانی وسیع و معمولاً روباز برای انجام مسابقات ورزشی که جایگاه هایی برای تماشاگران دارد، میدان ورزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرورشگاه
تصویر پرورشگاه
محل پرورش، جایی که کودکان بی سرپرست را نگه داری، پرستاری و تربیت می کنند، دارالتربیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
کسی که چیزی را می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردشگاه
تصویر گردشگاه
جایی که مردم در آنجا گردش و تفرج کنند
فرهنگ فارسی عمید
(فُ)
منزل. (یادداشت بخط مؤلف). محل فرودآمدن. (آنندراج) ، لشکرگاه و معسکر. (ناظم الاطباء) ، نشیمنگاه هواپیما. مهبط. (یادداشت بخط مؤلف). جایی که هواپیماها در آن فرودآیند و مسافران خود را سوار یا پیاده کنند. مطار. رجوع به فرودآمدنگاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
آنکه چیزی رابفروشد فروختار بایع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردشگاه
تصویر گردشگاه
محل گردش و تفریح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریبگاه
تصویر فریبگاه
جایی که در آنجا طلسم بسته باشند، طلسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروشدنگاه
تصویر فروشدنگاه
مغرب باختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرودگاه
تصویر فرودگاه
منزل، محل فرود آمدن نشیمنگاه هواپیما، مهبط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غروبگاه
تصویر غروبگاه
اوراک گاه شبانگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرورشگاه
تصویر پرورشگاه
محل نگهداری و پرورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورزشگاه
تصویر ورزشگاه
میدان ورزش، زورخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسشگاه
تصویر پرسشگاه
جای پرسش محل سوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
((فُ شَ دِ))
کسی که چیزی را بفروشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرورشگاه
تصویر پرورشگاه
محل نگه داری و پرورش کودکان بی سرپرست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروشدنگاه
تصویر فروشدنگاه
((فُ شُ دَ))
باختر، محل غروب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فریبگاه
تصویر فریبگاه
جایی که در آن جا طلسم بسته باشند، طلسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردشگاه
تصویر گردشگاه
جای تفریح و گردش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرودگاه
تصویر فرودگاه
((فُ))
محل فرود آمدن، محوطه مخصوص نشستن هواپیما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرودگاه
تصویر فرودگاه
منزل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چرخشگاه
تصویر چرخشگاه
نقطه عطف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گردشگاه
تصویر گردشگاه
تفرجگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورزشگاه
تصویر ورزشگاه
استادیوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برونگاه
تصویر برونگاه
محل صدور، مخرج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
Seller, Vendor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
vendedor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
продавец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فروشنده
تصویر فروشنده
Verkäufer
دیکشنری فارسی به آلمانی