جدول جو
جدول جو

معنی فرورارک - جستجوی لغت در جدول جو

فرورارک
(فْرو / فُ)
عنوان قلعه بیگی ها و دژبانان دورۀ سلوکی در ایران. (از ایران باستان تألیف پیرنیا ج 2 ص 2102)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرواک
تصویر فرواک
(پسرانه)
پیشگفتار، پیش سخن، نام پسر سیامک پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرواره
تصویر فرواره
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروارد
تصویر فروارد
مهاجم، آنکه ناگاه حمله کند یا ناگهان به کسی یا جایی درآید، هجوم کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروار
تصویر فروار
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار، پربار، پرواره، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه، برای مثال آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال / خزپوش و به کاشانه شو از صفه و فروار (فرخی - ۱۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
(پْرُ / پِ رُ)
نام مردی مصری که بطلمیوس هشتم (145-116 قبل از میلاد) پادشاه مصر اورا به سوریه فرستاد تا تخت سوریه را از دمتریوس پادشاه سلوکی بگیرد وی در سوریه انتشار داد که پسرخواندۀ آن تیوخوس و از خانوادۀ سلطنت است. چون رفتار دمتریوس بواسطۀ اقامت طولانی در نزد پارتیها نخوت آمیز بود و صوریها حاضر بودند هرکس را به تخت سلطنت بپذیرند تا از دست او خلاصی یابند، با پروتارک همدست شدند وشورشی در انطاکیه و سایر شهرها روی داد. در این احوال دمتریوس بصور رفته در آنجا کشته شد و بعد از او پسرش سلکوس بر تخت نشست
لغت نامه دهخدا
از قرای ری، (معجم البلدان)، امروز دهی بدین نام نیست
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ /رِ)
فروار که خانه تابستانی و بالا خانه چهاردر و بادگیر باشد. (برهان). پرواره. غرفه. فربال. فرباله. فروال. (یادداشت بخط مؤلف) ، گنجینه. (برهان). رجوع به فروار، فربال و فرباله شود
لغت نامه دهخدا
(فَرْ)
در اوستا ظاهراً فروارنه. (از حاشیۀ برهان چ معین). خانه تابستانی باشد بر بالا. (فرهنگ اسدی). خانه تابستانی را گویند عموماً و بالاخانه ای که اطراف آن در و پنجره ها داشته باشد خصوصاً و به معنی خانه زمستانی هم بنظر آمده است. (برهان). فرواره. فربال. فرباله:
آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال
خز پوش و بکاشانه شو از صفه و فروار.
فرالاوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از فروار
تصویر فروار
محوط برج و بارو دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروار
تصویر فروار
((فَ))
پروار. فروال، بالاخانه، خانه تابستانی
فرهنگ فارسی معین
از دهستان سجارود بابل
فرهنگ گویش مازندرانی