- فرودین
فروردین، ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
معنی فرودین - جستجوی لغت در جدول جو
- فرودین
زیرین، پایینی، کنایه از زمینی، کنایه از پست تر
- فرودین
زیرین پایینی، چوب آستانه در چوب زیرین چهار چوب عتبه. ماه اول سال شمسی و آن مدت توقف آفتابست در برج حمل و مدت آن را اکنون 31 روز گیرند، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی (فروردین روز)
- فرودین ((فَ رْ وَ دَ))
اولین ماه از هر سال شمسی که خورشید در حرکت ظاهری خود در برج حمل (برّه) قرار می گیرد، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی، فرودین، فوردین، فروردین
- فرودین ((فَ وَ))
زیرین، پایینی، چهارچوب، آستانه در
- فرودین
پایینی، زیرین
متضاد: بالایی، زبرین، علوی
متضاد: بالایی، زبرین، علوی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، از بزرگان و مشاوران دربار قباد پادشاه ساسانی، نام یکی از پادشاهان ساسانی
فروردین، ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
فروردین، ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
فروردینی، برای مثال بپوشیده لباس فرودینی / بیفکنده لباس ماه آذر (دقیقی - ۱۰۱)
(فَ قَ دَ)
لغت نامه دهخدا
تثنیۀ فرقد است در حالت نصب و جر:
ای رسانیده به دولت فرق خود بر فرقدین
گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین.
ابوالعباس مروزی.
محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان.
خاقانی.
تا هم قدم شدیم سگ پاسبانت را
از فرق فرقدین قدم برنهاده ایم.
خاقانی.
درعلو درجت چون فرقدین بودند و در شهرت فضل چون نیرین. (ترجمه تاریخ یمینی). تکیه گاه او بر فرق فرقدین است. (ترجمه تاریخ یمینی).
آسمان در زیر پای همتت
برزمین مالید فرق فرقدین.
سعدی.
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
سعدی.
- فرقدین آسا، مانند فرقدین از بلندی و رفعت: ساحت فرقدین آسای ایشان مقبل شفاه و معفر جباه جهانیان است. (سندبادنامه ص 74).
رجوع به فرقدو فرقدان شود
ای رسانیده به دولت فرق خود بر فرقدین
گسترانیده به جود و فضل در عالم یدین.
ابوالعباس مروزی.
محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان.
خاقانی.
تا هم قدم شدیم سگ پاسبانت را
از فرق فرقدین قدم برنهاده ایم.
خاقانی.
درعلو درجت چون فرقدین بودند و در شهرت فضل چون نیرین. (ترجمه تاریخ یمینی). تکیه گاه او بر فرق فرقدین است. (ترجمه تاریخ یمینی).
آسمان در زیر پای همتت
برزمین مالید فرق فرقدین.
سعدی.
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
سعدی.
- فرقدین آسا، مانند فرقدین از بلندی و رفعت: ساحت فرقدین آسای ایشان مقبل شفاه و معفر جباه جهانیان است. (سندبادنامه ص 74).
رجوع به فرقدو فرقدان شود
منسوب به رود و رودخانه و نهر، (ناظم الاطباء)
(فُ)
لغت نامه دهخدا
سراشیب بودن. سرازیری: و به یک سو از آن میل نکند سراشیب از بهر فرودی. (التفهیم).
- فرودی مایه. رجوع به مدخل فرودی مایه شود
- فرودی مایه. رجوع به مدخل فرودی مایه شود
(فَ)
لغت نامه دهخدا
مخفف فروردین که ماه اول باشد از سال و بودن آفتاب است در برج حمل و آن برج اول است از دوازده برج فلک. (برهان). رجوع به فروردین و فرودین شود
(فَ دَ)
لغت نامه دهخدا
تثنیۀ فرداست در حالت نصب و جر: لقیته فردین، دیدم او را و با ما دیگری نبود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
(فَ / فُو رَ)
لغت نامه دهخدا
فروردین. (یادداشت مؤلف) :
همان تا بیاید مه فوردین
که بفزاید اندر جهان هور دین.
فردوسی.
رجوع به فروردین شود
همان تا بیاید مه فوردین
که بفزاید اندر جهان هور دین.
فردوسی.
رجوع به فروردین شود
(دَ تَ کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
نگاه کردن. تماشا کردن. به دقت نگریستن:
چون فرودید چارگوشۀ باغ
ساحتی دید چون بهشت فراغ.
نظامی
چون فرودید چارگوشۀ باغ
ساحتی دید چون بهشت فراغ.
نظامی
ماه اول سال شمسی و آن مدت توقف آفتابست در برج حمل و مدت آن را اکنون 31 روز گیرند، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی (فروردین روز)
شبه قلیایی که آنرا از جوزالقی استخراج کنند. کریستالهای آن استوانه یی شکل بیرنگ و بی مزه است و از سمهای مهلک محسوب میگردد. در طب مورد استعمال دارد
منسوب به فروردین فروردینی: بپوشیده لباس فرودینی بیفگنده لباس ماه آذر. (دقیقی)
((فَ وَ))
فرهنگ فارسی معین
اولین ماه از هر سال شمسی که خورشید در حرکت ظاهری خود در برج حمل (برّه) قرار می گیرد، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی، فرودین، فوردین، فرودین
((فَ وَ))
فرهنگ فارسی معین
اولین ماه از هر سال شمسی که خورشید در حرکت ظاهری خود در برج حمل (برّه) قرار می گیرد، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی، فرودین، فوردین، فروردین
