معنی فرایین
- فرایین(پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، از بزرگان و مشاوران دربار قباد پادشاه ساسانی، نام یکی از پادشاهان ساسانی
واژههای مرتبط با فرایین
فرامین
- فرامین
- فرمان ها
فراییم
- فراییم
- معرب از عبری نام پسر یوسف (ع)
فراهین
- فراهین
- فرایین
فرازین
- فرازین
- ارشد
فرایزن
- فرایزن
- شورای عالی
شرایین
- شرایین
- جمع شریان، سرخرگ ها جمع شریان رگهایی که خون را از قلب به طرف اعضا و انساج برند رگهای جهنده سرخ رگها. توضیح این کلمه به دو یاء است ولی بعضی یاء اول را به همزه تبدیل کنند و شرائین گویند و آن بر خلاف قاعده عربی است
شرایین
- شرایین
- شریان ها، سرخ رگ ها، جمعِ واژۀ شریان
فرامین
- فرامین
- فَرمان ها، امرها، دستورها، رل ها، جمعِ واژۀ فَرمان
فردایین
- فردایین
- مقابلِ امروزین، مربوط به فردا، کنایه از مربوط به آینده
