جدول جو
جدول جو

معنی فرودآرنده - جستجوی لغت در جدول جو

فرودآرنده
(اَ)
فرودآورنده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
آنچه ازبالا به زیر آید: صاقره، بلای فرودآینده. مفرع، فرودآینده از کوه. (منتهی الارب). رجوع به فرودآمدن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
بزیرآورده، تسلیم شده. زمین خورده:
فرودآی از سر این کبر و این ناز
فرودآوردۀ خود را مینداز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بِ رُ دَ / دِ)
شکافته. پاره شده: تهیل، ریخته و فرودریده شدن خاک و ریگ و جز آن. هیار، آنچه بیفتد و فرودریده شود. (منتهی الارب). رجوع به فرودریدن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
آنچه فرودآمده باشد از بالائی. یا کسی که از مرکب پیاده شده باشد. رجوع به فرودآمدن شود
لغت نامه دهخدا
بلعکننده. خورنده
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
مخفف گردآورنده. جمعکننده. جامع. رجوع به گرد آوردن و گردآورنده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرود آینده
تصویر فرود آینده
پایین آینده نازل شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروبرنده
تصویر فروبرنده
بلع کننده، خورنده
فرهنگ لغت هوشیار